یک مرد جوان برای پیدا کردن برادرش یک قایق می دزدد. اما در میانه راه قایق وازگون می شود و او سر از یک جزیره اسرار آمیز در می آورد که ساکنین آن هیولای دریایی غول پیکر و گودزیلا می باشند...
بیگانه های از سیاره مرموز "ایکس" به زمین آمده و از انسانها درخواست می کنند تا اجازه دهند از "گودزیلا" و "رودان" برای مبارزه با "گیدرا" ظالم استفاده کنند. اما آنها قصد دارند با استفاده از این سه هیولا زمین را تصاحب کنند...
تاجری حریص ماشینهای غول پیکری برای خالی کردن بخشی از اقیانوس برای ساخت آپارتمانهای لوکس مستقر می کند. پس از یک طوفان، تخمی عظیم الجثه به ساحل آمده و به سرعت در معرض دید عموم قرار می گیرد. اما وقتی تاجر "گودزیلا" را بیدار می کند، هیولا بار دیگر به توکیو حمله می کند...
پس از برخورد یک شهاب سنگ به زمین،هیولایی سه سر به نام "گیدارو" در توکیو آزاد می شود."ماترا" تلاش می کند با "گودزیلا" و "رادان" متحد شده و تهدید فرازمینی را نابود سازند...
در این قسمت از سری فیلمهای "گودزیلا"، هیولای جدید وارد میدان مبارزه می شود، یک لاکپشت بزرگ میخدار.دو مجود عظیم الجثه در شهرهای بزرگ ژاپن مبارزه کرده و ویرانیهای زیادی برجای می گذراند...
"اِوا" وقتی که به صورت تصادفی به جای 5 هزار دلار حقـه بیمه ، 5 میلیون دلار دریافت میکند ، زندگی اش تغییر میکند و تصمیم میگرد به همراه بهترین دوستش به گشت و گذار و ماجراجویی بپردازند ..
برنده 2 جایزه اسکار. همچنین 1 جایزه و نامزد دریافت 4 جایزه دیگر.
"پيپ"، در كودكى با"استلا" و "خانم هاويشام" ، قيم ثروتمند او آشنا مىشود . روزى " پيپ " به يك محكوم فرارى ( كورى ) كمك مىكند و سالها بعد ، در جوانى ( ميلز ) ، ثروتى از يك ناشناس به او مىرسد و ...
"جرميا جانسن"، مردي جوان و تک رو که از شهرنشيني به تنگ آمده، در سال 1830 به کوهستان راکي مي رود. در آن جا يک شکارچي (گيراش) او را مي بيند و زير پر و بالش را مي گيرد. "جرميا" روش زندگي در طبيعت وحشي را از شکارچي مي آموزد و آرام آرام متکي به خود بار مي آيد...
"وینی پوه" و "کریستوفر روبین" دوستان صمیمی هستند که آرزو می کنند تا همیشه باهم باشند. در صورتی که کریستوفر روبین باید به مدرسه برود. وی با گفتن این مساله به پوه مشکل دارد و ...
این کارتون داستان ووک، یک بچه روباه، است که از لانه خود خارج می شود. در بازگشت، از عموی خود در می یابد که همه خانواده او توسط یک شکارچی کشته شده اند ...
دزدی بنام “ادی چاپمن” در طی جنگ جهانی دوم اقدام به چندین سرقت موفق میکند تا سرانجام دستگیر می شود و به زندان می افتد و تصمیم میگیرد برای آلمانیها جاسوسی کند …
یک مرد جوان هندی بعد از اینکه برادرش توسط تروریست ها کشته می شود، او ترک تحصیل کرده و به نیروهای پلیس می پیوندد تا بتواند انتقام برادرش را از تروریست ها بگیرد...
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین نامزد دریافت 3 جایزه دیگر.
سوفی عاشق ادموند بود، اما پس از اینکه والدینش او را مجبور به ازدواج با اوکتاویوسِ ثروتمند کردند، ادموند آنجا را ترک کرد. چند سال بعد ادموند به همراه پسرش ویلیام به آن شهر بازگشت و آنجا بود که پسر ادموند و دختر سوفی عاشق یکدیگر شدند...
برنده 4 جایزه اسکار. همچنین 7 جایزه و نامزد دریافت 11 جایزه دیگر.
برده ای به نام «اسپارتاکوس» به خاطر اندام ورزیده اش به عنوان گلادیاتور انتخاب می شود تا آموزش ببیند. مربی و تمامی ساکنان آن مکان که اسپارتاکوس در آن آموزش می بیند مردان خبیثی هستند که برای جان برده ها و کنیز ها ارزشی قائل نمی شوند. در این بین اسپارتاکوس با زنی آشنا می شود که کنیز است. بعد از مدتی به خاطر برخی مسائل اسپارتاکوس مربی خود را می کشد و با دیگر برده ها از مکان آموزش که مانند زندان است می گریزند...