یک دانشمند به دوران ماقبل تاریخ بازمی گردد و به دایناسورها با غلات جادویی تغذیه می کند که هوش آنها را افزایش می دهد - سپس آنها برای یک سری ماجراجویی های خنده دار در شهر مدرن نیویورک فرود می آیند....
باز هم یه لشگر زره پوش سزار تارومار میشه و این بار سزار لوکولوس و برای دستگیری قهرمانان گل و می فرسته. در نقشه رومی ها این بار قهرمانان در تله رومی ها گرفتار می شوند و این امر باعث می شود که سر انجام به سرزمینی جدید برسند و در جستجوی گتافیس شروع به گشتن سرزمین جدید می کنند
یک باستان شناس بقایای یک کاوشگر مشهور را پیدا میکند و آنها را به موزه منتقل می کند. این کار باعث می شود روح کاوشگر بی قرار باشد. او می خواهد استخوان هایش را به درستی دفن کرده و به عنوان شبح بازگردد به همین دلیل از فرزند باستان شناس کمک می خواهد ...
هرکول و دئانئیر به دنبال آتش میروند تا دنیا را از سرما نجات دهند. تمام آتشهای دنیا به سرعت در حال خاموش شدن هستند. زئوس، پدر هرکول، در این سفر به او کمک میکند (و گاهی اوقات مانع او میشود).
زنی از روستایی به دلیل گشوده شدن دهانهای به دنیای مردگان، از هرکول تقاضای کمک میکند. هرکول با وجود آگاهی از ماهیت فریبنده این زن، به یاری او میشتابد.
زمانی که شاگردان مشهور معبد شائولین - راهبانی که شکلی کشنده و معنوی از هنرهای رزمی را تمرین می کنند - با پیروان شیطان صفت حاکمان منچوی چین مبارزه می کنند، یک نبرد عجیب و افسانه ای بین نیروهای خیر و شر جان می گیرد....
زمان میگذرد و همه چیز تغییر میکند. اسکات و رابینسون هم همینطور. اسکات استاد دانشگاه شده و رابینسون جایگاه بالایی در S.S.A دارد. در واقع، فرزندانشان اکنون مأموران هستند.
زمانی که پدر استونمن فوت می کند، او تنها می ماند و باید از مادرش و زمین هایشان مراقبت کند. اما برای این کارها به پول نیاز پیدا می کند و تصمیم می گیرد عضو یک مسابقه سگ دوانی در کوهستان های برفی شود...…
وقتی پنج دوست دایناسور شاهد دزدیدن تخم مرغ از مخفیگاهشان توسط دو دزد هستند، تصمیم می گیرند تخم مرغ را نجات دهند. بعداً قصد دارند موجودی را که از آن بیرون می آید پرورش دهند....
وقتی یک خانواده 4 نفره از بالتیمور به مزرعه ای در روستایی ویرجینیا نقل مکان می کنند، یک کولی رها شده را قبول می کنند. سگ همراه و محافظ پسر می شود و به او کمک می کند تا با زندگی روستایی سازگار شود...