در بالای کوه های چین، یک پسر یتیم ده ساله لال به نام لو، یک توله پاندای گمشده را که از مادرش جدا شده بود، نجات می دهد. همانطور که لو تلاش می کند تا توله را به مادرش بازگرداند - و از آن در برابر تله ها محافظت کند - این دو یک ارتباط منحصر به فرد را تشکیل می دهند...
زمانی که نوبیتا با کمک دستگاه تلفن جادویی، جهان را به سرزمینی افسانهای بدل ساخت، او و ساکنان این جهان ناچار شدند با تهدیدی که در این دنیای جدید شکل گرفته بود، روبرو شوند.
زلزلهای عظیم و متعاقب آن طوفانهای مهیب، توکیو را در معرض خطر نابودی قرار میدهند. سازمان آتشنشانی و امدادگران برای نجات شهر وارد عمل میشوند، اما حادثهای ناگوار در انتظار آنهاست.
پس از اتفاقات فیلم دوم کارتکپتر ساکورا: کارت مهربانی، کرو و اسپینل یک سینی تاکویاکی (غذای درست شده از هشتپای دریایی) را با هم میخورند. وقتی فقط یک قطعه باقی مانده، با هم به جر و بحث میافتند و در حین دعوایشان، آخرین قطعه را از پنجره بیرون میاندازند. آنها هر دو دنبال تاکویاکی و همدیگر میدوند و با تمام قوا سعی میکنند «فاتح تاکویاکی» بشوند.
گروهی از «دانشمندان ستارههای سنگی» با استعداد اما سرکش، خود را در مسابقهای با زمان برای نجات زمین میبینند، زمانی که یک دنبالهدار چرخشی غیرمنتظره به سمت سیاره آبی ما انجام میدهد، جایی که اگر قهرمانان شهر کوچک ما نتوانند آن را پیدا کنند، ممکن است طی چند روز تمام حیات از بین برود. یک راه حل.
پس از مرگ مادرشان، دوقلوهای نوجوان راشل و تئو به اوکلند سفر می کنند. آنها با محیطی جدید روبرو می شوند و صدای چیزی که زیر زمین در حال تکان خوردن است، می شنوند...
در ابتدا انسان ها و هیولاها بطور مسالمت آمیزی کنار هم زندگی می کردند و دیو ها در زندانی تاریک زندانی شده بودند . سالیان سال " خدای جنگ " بر فلوت خود می نواخت و از خروج دیوها جلوگیری می کرد. درب های زندان باید در سه هزارمین روز باز می شدند ولی اشتباه سه الهه همه چیز را بهم ریخت و شیطان درون دیوان بیدار شد و آنان فلوت را بدست آوردند. الهه ها محکوم به جبران اشتباه خویش بودند. تنها جادوگری جوان می توانست کمکشان باشد. " ووچی " جادوگری لات و حقه باز .....
ریچارد هانی (روپرت پنری جونز) از آفریقا به لندن باز می گردد و ناامیدانه از پیش پا افتاده بودن زندگی قدیمی خود خسته می شود . زمانی که همسایه گوشهنشین هانی، اسکادر (ادی مارسان)، به آپارتمان او میرود و خود را عضو سرویس مخفی بریتانیا میداند، اوضاع تغییر میکند...
زمانی که حمله اولیه سایلون علیه دوازده مستعمره شکست می خورد، دوقلوهای نامبر وان بر روی گالاکتیکا و کاپریکا جاسازی می شوند تا باقیمانده بازماندگان بشر به قتل عام کنند...