ک داستان عاشقانه پرشور که در بستر آزادی ج.ن.س.ی. روایت میشود و به طور آزادانه بر اساس رابطه بین نویسندگان قرن نوزدهم، پیر لوئیس و ماری دو رنیه، ساخته شده است.
فیلم "پرواز مثل پروانه" داستان دختری نوجوان ایرلندی به نام فرانسس است که در شرایط سخت زندگی میکند و آرزو دارد با بوکس کردن از حقوق مردم خود دفاع کند. این فیلم، که نسخهی زنانهی فیلم معروف "بیلی الیوت" محسوب میشود، مبارزهی این دختر برای رسیدن به آرزوهایش را به تصویر میکشد.
این مستند به بررسی داستان پشت صحنه یک فیلم محبوب بریتانیایی میپردازد. روایت این داستان از زبان مایکل لی، بنیانگذار کمپانی توزیع فیلم VIPCO، انجام میشود.
دونال فورمن، فیلمساز، از طریق آرشیو سالهای مککیگ از درگیریها در ایرلند شمالی، با میراث پدر جدا شدهاش، آرتور مککیگ، فیلمساز فقید ایرلندی-آمریکایی دست و پنجه نرم میکند...
در سال ۱۹۴۱، هنگ کنگ به دلیل حضور پناهندگان جنگی و افراد سودجو، به شهری پر آشوب شبیه شده بود. در جریان حمله ناگهانی ژاپنیها به این شهر، وعدهای که یک سرباز کانادایی در شب کریسمس داده بود، به دلیل وقوع جنگ، عملی نشد.
این فیلم، مجموعه داستانهایی از زندگی پنج فرد مختلف را در آفریقای تحت استعمار در اواخر قرن نوزدهم روایت میکند. هر یک از این شخصیتها با چالشها و سرنوشتهای متفاوتی دست و پنجه نرم میکنند.
داستان این فیلم دربارهی یک شاهزادهی جوان و سرسخت به نام هال میباشد که بعداز مرگ پدر مستبدش اکنون وارث تاج و تخت پدرش میشود و به زودی باید به قصر و زندگی که از آن فراری بوده برگردد و تاج پادشاهی انگلیس را بر سر گذاشته و کاخ و کشور و همینطور مردمش را از هرج و مرج و نابودی نجات دهد. اما…
کلاسیسیست مری بیرد از ژولیوس سزار چه چیزی واقعاً میدانیم؟ او به بررسی چگونگی تبدیل شدن او به حاکم استبدادی روم، تاکتیکهای کمپینهای نظامیش ، استفاده از روشهای ارتباطی عمومی و علل پشت ترور او میپردازد...
داستان این فیلم دربارهی زندگی "تنهاجی مالوسار" میباشد، او یک رهبر نظامی قدرتمند بود که در قرن هفدهم در "ماهاراشتریان مراتی" زندگی میکرد، "تنهاجی" در تلاش است با رهبری گروهی از مبارزان حرفهای با ظلم و ستم مبارزه کند
مشاهداتی صمیمانه و مهربانانه از دیدگاه یک پسر بومی آبوریجین 10 ساله در الیس اسپرینگز، استرالیا، که در تلاش است بر تعادل آوردن تربیت سنتی خود در فرهنگهای آرِنته/گاروا با آموزش دولتی مواجه شود...
زوریخ سال 1519: بیوه جوان به نام آنا رینهارت زندگی عمیقی را بین ترس از کلیسا و نگرانی در مورد آینده سه فرزندش سپری می کند، زمانی که ورود مردی به شهر باعث آشوب می شود: کشیش جوان اولریش زوینگلی موقعیت جدید خود را در "گروسمونستر" در زوریخ می گیرد و با موعظه های خود علیه مظالم کاتولیک، بحث های شدیدی را برمی انگیزد...
پس از شهادت جوزف اسمیت جونیور، همسرش، اما هیل اسمیت، با مسئولیت های سنگینی روبرو شد: حفظ و نگهداری اموال جوزف، تامین امنیت خانواده اش، تحمل اندوه و غم خود و مقابله با انزوای روزافزونی که به دلیل خطرات و شایعات پیرامونش ایجاد شده بود. از نگاه یکی از پسرانش و همچنین لوسی مک اسمیت، تلاش های اما، زنی شجاع را به تصویر می کشد که به عنوان تکیه گاه و ستون استواری برای او بود...