روح کوچکی که بیخانمان است، به دنبال مکانی برای زندگی، به قطار ارواح میرود و با ساکنان عجیب آنجا روبرو میشود. او ناخواسته توجه دنیای بیرون را جلب میکند و برای نجات آینده قطار و فرصت خود برای داشتن خانواده، با هیولاها همراه میشود.
شاهزاده خانم مغرور کراسومیلا منزوی زندگی می کند، مشاورانش نقشه می کشند تا او را به یک فرد ضعیف شوهر دهند. شاه میروسلاو به عنوان یک باغبان تغییر قیافه می دهد تا غرور او را درمان کند. آنها از خشم مشاوران فرار می کنند. او هویت او را کشف می کند. آنها ازدواج می کنند و مشاوران اخراج می شوند.
داستان درباره یک تیم است که وظیفه پاکسازی پس از نبردهای بزرگ را بر عهده دارد. در این بین، یک تهدید جدی متوجه قهرمانان اصلی داستان یعنی انتقامجویان میشود. در این شرایط، یک شخص عادی و دست و پا چلفتی که در کارهایش همیشه شکست میخورد، به طور غیرمنتظرهای به تنها امید برای نجات زمین تبدیل میشود. او باید بر ترسها و محدودیتهای خود غلبه کند و به قهرمانی تبدیل شود که دنیا به او نیاز دارد.
پنگوئن سخنگوی محبوبی به نام «روی» توسط دو جنایتکار دزدیده میشود و کشورش را دچار هرج و مرج میکند. یک شوالیه مورد اعتماد و پسرش برای نجات او با هم متحد میشوند.
در این داستان، هنری هارت با یک طرفدار بسیار مشتاق روبرو میشود که به دستگاهی برای سفر به دنیایهای موازی دست پیدا میکند. هنری و دوستانش درگیر ماجراجویی خطرناکی میشوند و باید راهی برای بازگشت به دنیای خود پیدا کنند.
دختر داستان ما به دلیل سازگاری نیافتن با مدرسه قبلیاش، به مدرسهای جدید میرود. در این مدرسه با تجربیات جدید و دوستان متفاوتی روبرو میشود، آن هم در شرایطی که کشورش درگیر جنگ است.
کالونا، دختر جوانی که با خانوادهی بزرگش زندگی میکند، میخواهد خانهای برای خودش داشته باشد. اما مشکلات خانوادگی، او را مجبور میکند بین خانواده و آرزویش تصمیم بگیرد.
دو یتیم ایرلندی با قطار در سراسر آمریکا سفر میکنند، با افراد بد و خوب روبرو میشوند. آنها یک دوست فوقالعاده پیدا میکنند و در جستجوی خانهای جدید هستند و در این راه با ماجراهای هیجانانگیز و خطرناکی روبرو میشوند.
سه کودک با پیدا کردن یک بارانی جادویی، به دنیای جادو و ماجراجویی کشیده میشوند و برای شکستن نفرین بارانی و فرار از دست یک جادوگر خشمگین، باید رازی بزرگ را حل کنند.
شون، جوانی اهل کالیفرنیای جنوبی و عاشق موجسواری، از تصمیم پدرش برای نقل مکان به کوهستانهای مونتانا بسیار افسرده میشود. اما این افسردگی دوامی ندارد. او با سگی با استعداد اسنوبردسواری آشنا میشود که زندگیاش را دگرگون میکند. با همراهی این دوست چهارپا، شون تصمیم میگیرد تا در مسابقات سالانه اسنوبرد شرکت کرده و شانس خود را امتحان کند.
ستاره مشهور تلویزیون، مندی گیلمور، به برنامه پربیننده آشپزی خود، "جهانی از غذا"، خداحافظی میگوید و سفری دور دنیا را برای صرف غذا در همه ۱۴۲ رستوران ستارهدار میشلن آغاز میکند.
لوسي و جيمي، دو نوجوان در عصر حاضر، ناگهان با پيشنهادي عجيب روبرو میشوند. پيرمرد مرموزي به آنها پيشنهاد میدهد که از خانهای قديمي و ويران شده که گفته میشود روح در آن پرسه میزند، نگهبانی کنند. با کمک اين پيرمرد، لوسي و جيمي به سفري ماجراجويانه در زمان دست میزنند و خود را در سال ۱۸۲۱ میيابند.