آلن موسیقی دانی است که بعد از نزاعی جدی با گروه موسیقی که راهی نیویورک بودند، آنها را ترک می کند و به تور موسیقی جدیدی می پیوندد. او سعی دارد که متمرکز بماند و هرچیزی را که باعث حواس پرتی یا مزاحمتش می شود از خود دور کند، که علاقه و اشتیاقش به دوست دختر بهترین دوستش نیز شامل این موضوع می شود...
ویویان یک فیلمساز است که معتقد است در مقوله ازدواج، امروزه باید تجدید نظرهایی بشود و نیازهای جدیدی در آن حس می شود. او با سه زوج مختلف که هر یک زندگی خاص خود را داشته اند، شروع به مصاحبه می کند تا بیان اردواج از نظر ها را بررسی کند …
رئیس یک شرکت نظر سنجی رو به افول، شهری را پیدا می کند که بازتاب خوبی از نظرات افراد متوسط جامعه ی آمریکایی ارائه می دهد. او سریعا متوجه پتانسیل درآمد زایی این شهر می شود و خود را در نقش یک مامور بیمه جا می زند تا بتواند اطلاعات ارزشمندی از ساکنان شهر به دست آورد. یکی از گزارش گران روزنامه ی محلی این شهر به او مشکوک می شود و تهدیدش می کند که کلاهبرداری اش را فاش خواهد کرد...
لَری دیلی و دوستان موزه ای اش تصمیم می گیرند به موزه ای در لندن بروند تا متوجه شوند که به چه دلیل یک لوح باستانی مصری از کار افتاده است. اما آنها در این موزه با اتفاقات عجیب و غریب جدیدی روبرو می شوند که…
مگامایند و دستیارش در شهر مترو سیتی مشغول به کار شده اند و شروع به کسب و کار حلال کرده اند. به قول خودمانی بچه مثبت شده بودند که یک روزی وقتی داشتن اسباب بازی در کنار مترو می فروختند یک دفعه با دکمه جادویی مواجه شدند که با فشردن دکمه رباتی آهنین و مخرب ظاهر شد و …
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 19 جایزه و نامزد دریافت 39 جایزه دیگر.
«جيمز ادواردز» (اسميت)، پليس نيويورکي، سر و شکلي ورزشکارانه و رفتاري بي توجه و سبک سرانه نسبت به اجراي قانون دارد. يک شب، پس از تعقيب بزه کار مرموزي که يک موجود ماوراي زميني از آب در مي آيد، «کی» (جونز)، يکي از مأموران کهنه کار سازماني دولتي که سال هاست مخفيانه رفت و آمد موجودات فضايي را زير نظر دارد، او را به هم کاري دعوت مي کند...
یک نانوا وقتی صاعقه به او برخورد میکند حافظه خود را از دست می دهد. همانطور که شروع به کشف رمز و راز مرگ خودش می کند ، با گذشته مدفون خود درگیر می شود ...
یک خلبان نمایشی آکروجت تصمیم می گیرد که به نیروی هوایی ملحق شود و دو دستیار کودنش نیز تصمیم می گیرند به همراهش بروند. از آن جایی که این دو دستیار ابوت و کاستلو هستند، نیروی هوایی هنوز نمی داند با چه دردسری روبرو شده است...
آبی و جواهر به همراه سه فرزند خود در شهر ریودوژانیرو زندگی میکنند . زمانی فرا میرسد که جواهر تصمیم میگیرد به بچه هایشان پرواز کردن و زندگی به مانند دیگر پرندگان را یاد دهد . او به این نتیجه میرسد که باید بچه ها را به جنگلهای آمازون برای آموزش ببرد. آبی در تلاش است تا خانواده را با وضعیت جدید و همسایگان جدید در جنگل آمازون آشنا کند . او با مشکل بزرگتری دست و پنجه نرم می کند . جنگل وحشی و هزاران موجود خطرناکی که ممکن است برای خانواده او مشکل ایجاد کند …