داستان شخصیت امبر (آتش) را معرفی میکند؛ یک زنی جوان، سرسخت، تندخو و آتشین که دوستی او با مردی بامزه، شیطون و آسانگیر به نام وید (آب) و باورهای او درباره دنیایی که در آن زندگی میکند او را به چالش میکشد...
باربی یک عروسک است که در یک دنیای صورتی زندگی میکند. او متوجه میشود که نمیتواند همه چیز را انجام دهد و به دنبال هویت خود است. او به دنیای واقعی سفر میکند و با شخصیتهای جالب و ماجراجویانهای آشنا میشود. او در این راه درباره خودش، دوستانش و جهان بیشتر میفهمد...
یک برخورد اتفاقی بین دو غریبه، روهان و ریت، آنها را به بازدید از زادگاه ریت در راجستان می فرستد، جایی که آنها راز قدیمی را کشف می کنند که منجر به وحشت می شود...
کریسمس سال 1967 در پراگ است و در حالی که شورش در حال شکل گیری است، دو خانواده ، این تعطیلات را جشن می گیرند. با این حال، یک تضاد نسلی جدی بین والدین و فرزندان وجود دارد...
در تابستان 1985، هاکان و گایی قصد دارند قبل از ترک استانبول، یک نوار موسیقی را به دوستشان سلن برگردانند. اما در راه، اتفاقاتی میافتد که باعث میشود همه چیز طبق برنامه پیش نرود..
این فیلم یک درام/کمدی با بازی داگ استنهوپ در نقش یک استندآپ کمدین الکلی است که با پسرش که او را هرگز ندیده بود، دوباره ارتباط برقرار می کند و شانس دومی در زندگی به دست می آورد..
بانک نیکوس را تهدید می کند که مغازه خیاطی او را تصرف خواهد کرد. از آن طرف پدرش بیمار می شود. نیکوس با یک مغازه خیاطی روی چرخ، خود را دوباره اختراع می کند و در عین حال سبک و اعتماد به نفس را برای زنان آتن به ارمغان می آورد...
یک کنفرانس تیمسازی برای کارمندان شهرداری به یک رویداد هولناک تبدیل میشود. اتهامات فساد باعث ایجاد تنش و اختلاف بین شرکتکنندگان میشود. در همین حال، یک قاتل مرموز شروع به کشتن شرکتکنندگان میکند...
کاپیل شرما، بازیگر و کمدین هندی، در توییتها و مصاحبههای خود، از تجربیات شخصی و احساسات خود به صورت طنزآمیز میگوید. او از ترسها، شکستها و موفقیتهای خود نمیترسد و با این کار به دیگران کمک میکند تا با چالشهای زندگی روبرو شوند...
یک جوان 16 ساله خجالتی به نام روبی گیلمن می فهمد که او وخانواده اش نسلی از کراکنها (هشت پاهای افسانه ای) هستند که به صورت انسان درآمده و در حال زندگی بین آن ها هستند، او که تنها خواسته اش جا افتادن در مدرسه بود حال باید نسل بعدی کراکن های سلطنتی باشد...
سونگ جین و را نی، دو همسایه، به دلیل نداشتن عایق صدا در خانه، درگیر یک جنگ سر و صدا میشوند. آنها در نهایت تصمیم میگیرند با هم زندگی کنند و بدون اینکه اسم یا چهره یکدیگر را بدانند، به تدریج به یکدیگر علاقهمند میشوند. این داستان یک عاشقانه منحصر به فرد را روایت میکند که در آن دو نفر بدون هیچ پیشزمینه یا انتظاری عاشق هم میشوند.
دارما با سبک زندگی منفی و تنهایی خود در رکود گیر کرده است و هر روز را در آرامش تنهایی خود می گذراند. توله سگی به نام چارلی وارد زندگی او می شود و دیدگاه جدیدی نسبت به او می دهد...
مارکوس، هنگامی که همسرش را در صانحه ی دلخراش قطار از دست می دهد مجبور است به خانه دختر نوجوان خود، ماتیلد برود. این یک تصادف به نظر می رسید تا اینکه یک ریاضی دان که هم سفر او در قطار بود به همراه دو همکارش حاضر می شوند.
فیلم داستان سرمایه گذاری است پس از از دست دادن شغلش در وال استریت، برای رستگاری به یک رستوران 24 ساعته می رود و در آنجا دوستی صمیمی میان او و یک خدمتکار شکل میگیرد...
داستان شامل سه رئیس بد ذات وحشتناک، و همچنین سه کارمند است که با یکدیگر هم قسم شده اند تا برای خلاص شدن از شر رئیس هایشان، آنها را به قتل برسانند! آنچه که فیلم را جالب تر می کند این است که می بینیم واقعا این سه رئیس چه آدم هایی وحشتناک و بدجنسی هستند، و کارمندانشان هم در نقشه به قتل رساندن رئیس هایشان چقدر بی عرضه هستند…