سرآشپز خوانچو با زی، دوست دختر سابقش که به شهر زادگاهش بازگشته، دوباره ملاقات میکند. در ابتدا، او به دنبال انتقام از نامزد شدن زی است، اما به طور غیرمنتظرهای احساساتش نسبت به او دوباره زنده میشود.
داستان از همکاری یک طراح مستقل لباس عروس با وارث یک شرکت بزرگ تولید لباس عروس آغاز میشود. این همکاری نه تنها به نفع کسبوکار آنها است، بلکه ممکن است به یک رابطه عاشقانه نیز منجر شود.
اِوی برای به ارث بردن ثروتی که به او تعلق دارد، باید آرزوهای افرادی را که شب تولدش جانش را نجات دادهاند، برآورده کند. او برای این کار، وکیلی را استخدام میکند تا این افراد را پیدا کرده و آرزوهایشان را به صورت مخفیانه برآورده کند.
میا، یک حسابدار معمولی، با یک سلبریتی ثروتمند به نام بو آشنا میشود که شباهت زیادی به شخصیت رویاهایش دارد. با وجود مخالفت خانواده بو، این دو عاشق یکدیگر میشوند و زندگی میا به یک داستان عاشقانه رویایی تبدیل میشود.
داستان پیرامون یک منتقد غذا با شهرتی جهانی میچرخد که با یک آشپز مشهور آشنا میشود. این آشپز به شدت از پذیرفتن منتقدان غذا در رستورانش خودداری میکند. این دو باید قبل از عروسی خواهر منتقد غذا، بر اختلافاتشان غلبه کنند.
یک زن هواشناس که تلاش میکند ایستگاه تلویزیونیشان را نجات دهد، درگیر کمپین جمعآوری اسباببازی میشود و در این مسیر، احساسات غیرمنتظرهای را تجربه میکند.
لوآنا و هوگو همکلاسی هستند و عاشق یکدیگرند. اما وقتی مادربزرگ هوگو و پدر لوآنا تصمیم میگیرند با هم قرار بگذارند و با هم زندگی کنند، همه چیز برای این زوج جوان پیچیده میشود.
تینا، یک زن کارآفرین و خلاق، مسئولیت برگزاری جشن کریسمس را بر عهده دارد. اما یک مانع بزرگ بر سر راه او قرار میگیرد: مالک یک ساختمان که جشن قرار است در آنجا برگزار شود، به دلیل طمع و خسیس بودن، تمایلی به همکاری ندارد و برگزاری جشن را به خطر میاندازد.
اولیویا، طراح داخلی، پس از پیدا کردن نامهای قدیمی از بابانوئل که قول داده بود عشق زندگیاش را پیدا کند، با موقعیتی عاشقانه و پیچیده روبهرو میشود. او که به دنبال یافتن نیک، همانطور که در نامه آمده، است...
سفر تجاری یک میلیاردر به بالی با مشکلات متعددی روبهرو شد. عصبانی کردن محلیها، بیماری عمویش و پیچیدگیهای دیگر، مذاکرات مهم تجاری او را با خطر مواجه کرد.
پسرکی از یک روستای دورافتاده در اورال که در خانوادهای پرجمعیت و بدون پدر بزرگ شده بود، نه تنها توانست سختیهای دوران کودکی در جنگ و ویرانیهای پس از جنگ را تحمل کند، بلکه در شکلگیری واحد ضدتروریستی گروه الفا که بعدها به گروه آلفا معروف شد، نقش بسیار مهمی ایفا کرد.
یک سرمایهگذار زن، برای بازسازی کلبهای که خریده بود به ایرلند سفر می کند. با این حال، مجبورمی شود به دنبال خریدار جدیدی بگردد و در این میان، عاشق مرد ایرلندیای شد که کلبه را به او فروخته بود.