این داستان زندگینامهای -که آنچنان معتبر نیست- مربوط به جین آستین، پیش از مشهور شدنش و روابط عاشقانهاش با یک مرد ایرلندی است که احتمال میرود منبع الهام آستین برای خلق رمانهای مشهور آیندهاش باشد.
نیروهای پلیس بین الملل و مافیای روسیه در جستجوی "آنتونی زیمر"،مرد باهوشی که مشغول پولشویی در پلیس است هستند. او تحت یک عمل جراحی پلاستیک قرار گرفته و چهره و حتی صدایش برای کسی شناخته شده نیست. تنها راه برای رسیدن به او از طریق معشوقه اش است و...
مردی که به مردان خیانتکار در توجیه کارهای خود کمک می کند با یک مشتری جدید به مشکل برمی خورد. برای کنترل این موقعیت او باید از زنی سلطه گر کمک بگیرد و...
فیلم در مورد 5 نفر به نام های «خاویر»، «ویلیام»، «وندی»، «مارتین»، و «ایزابل» است که پنج سال بعد از ملاقاتشان در بارسلونا، قرار می گذارند که بار دیگر یکدیگر را ببینند...
فیلم در مورد اولین و آخرین باری است که «چارلی بلو» ( جسی بردفورد ) عاشق می شود. رابطه بین او و «جردن» ( الیشا کاتربرت ) چندان موفق نیست، و انگار نیرویی مابین این دو است که اجازه نمی دهد رابطه آن ها به نتیجه برسد...
پس از سال ها قطع ارتباط، مردی انگلیسی به نام “ماکس اسکینر” (راسل کرو) باخبر می شود که عمویش (آلبرت فینی) درگذشته و در “پرووانس” برای او یک قصر و تاکستان به ارث رسیده است. “ماکس” به فرانسه می رود تا هرچه زودتر ارثیه را به فروش برساند. اما خاطرات دوران کودکی (که در این املاک سپری کرده)، جذابیت دختری فرانسوی (ماریون کوتیار) و زنی امریکایی (ابی کورنیش) که ادعا می کند دختر نامشروع عموی “ماکس” است، نقشه های او را بر هم می زند و …
«سارا هاتينگر» (انيستن) با نامزدش، «جف ديلي» (رافالو) براي شرکت در عروسي خواهرش، «آني» (سوواري) از نيويورک به پاساداناي کاليفرنيا مي رود. او خيلي زود با خبر مي شود که فارغ التحصيل (کتاب و فيلم) با الهام از زندگي مادربزرگش، «کاترين» (مک لين) و مادرش شکل گرفته است...
«اشلي» (لوهان) هميشه از آن دخترهايي بوده که از هر نظر شانس آورده اند. در عوض «جيک» (پاين) اصلا شانسي در زندگي نداشته، دست و پا چفلتي است و هميشه هزار تا بلا سرش مي آيد. اين دو نفر در يک، جشن بالماسکه ي پر رزق و برق به طور اتفاقي با هم آشنا مي شوند و تماسي زودگذر باعث مي شود که ستاره ي شانس شان با هم تاخت زده شود….
این فیلم داستان آشنایی و ارتباط الیور و امیلی است که هردو برای اولین بار همدیگر را در یک پرواز از کالیفرنیا به نیویورک ملاقات می کنند. در این زمان هردو دانشجوی کالج هستند. آنها در طول پرواز با هم صحبت میکنند و شیفته یکدیگر می شوند …
ونگ جو دختری با صورتی ناز و لبخندی معصومانه و حرافی عالی ست . او که به آسانی هیئت مدیره را برای اعطای آزادی مشروط متقاعد کرده است ، متوجه سرقت حلقه همسفر خود ؛ هی چئول داروساز ؛ می شود وی از ترس تبدیل شدن به مظنون و نقض آزادی مشروطش به دنبال دزد می رود ، ولی قطار و وسایلش را از دست می دهد . او مصمم به یافتن وسایل خود و تحویل حلقه به محل سکونت هی چئول می رود ، به اشتباه نامزد هی چئول شناخته می شود که اتفاقات جالبی را به همراه می آورد ...…
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 1 جایزه و نامزد دریافت 6 جایزه دیگر.
داستان در مورد دو خواهر، پدرشان، و نامادری آن ها است. این دو خواهر که هر کدام راه خود را در زندگی می روند، «رز» (کالت) و «مگی» (دیاز) نام دارند. خواهر بزرگتر، رز، یک وکیل است که به تنهایی زندگی می کند و یک کمد پر از کفش دارد. خواهر کوچکتر، مگی، دختری جذاب، بی مسئولیت، و خودخواه است...
عکاس مد سي و هفت ساله اي به نام «رافي» (تورمن) که تازه از شوهرش جدا شده مرتب در جلسات روان درماني «دکتر ليزا متسگر» (استريپ) شرکت مي کند. او با مرد جوان بيست و سه ساله اي به نام «ديويد» (گرين برگ) آشنا مي شود و با توصيه هاي «ليزا» رابطه اي صميمانه با او برقرار مي کند. اما بعد روشن مي شود «ليزا» مادر «ديويد» است و از رابطه ي پسرش با «رافي» چندان رضايتي ندارد...
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 35 جایزه و نامزد دریافت 68 جایزه دیگر.
«جاستين کوئيل» (رالف فاینس) يک ديپلمات بریتانیایی است که در کنيا کار می کند. به زودی مشخص می شود «تسا» (راشل وایز) همسر جوان جاستین، طی حادثه ای در بزرگراه کشته می شود. به جاستین می گویند که همسرش در جريان حمله سارقين در يک بزرگراه بقتل رسيده است. اما جاستين دليل مذکور را نمی پذيرد چرا که احتمال می دهد همسرش بخاطر فعاليتهایي که عليه يک شرکت دارو سازی انجام داده کشته شده است...