داستان این فیلم در مورد زنی است که در شب ازدواجش بر اثر اتفاقاتی که می افتد با کودک سیاهپوستی که شدیدا لاغر و مریض است رو برو می شود و همین مسئله مسیر زندگی زن را تغییر می دهد و به یکی از سازمانهای حقوق بشر می پیوندد تا به مردم فقیر آفریقا کمک کند و در این مسیر با مردی آشنا می شود و ...
زوج جوانی در جریان حادثه ای هر کدام با این تصور که همسرش درگذشته، سال ها دور از هم زندگی می کنند. مرد خواننده ی معروفی می شود و زن در حادثه ای بینایی اش را از دست می دهد. سال ها بعد مرد اتفاقاً با دخترکی روبرو می شود و بی آنکه بداند دختر چه رابطه ای با او دارد سبب معالجه مادر دختر و همسر خود می شود. مرد قصد ازدواج با زن متمولی را دارد اما در شب عروسی، همسر و فرزند حضور می یابند تا از او تشکر کنند و………
3 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 7 جایزه و نامزد دریافت 39 جایزه دیگر.
فیلم در سال ۱۹۱۹ و به صورت سیاه و سفید آغاز می شود. بخشی از اموال اپرای پاریس به حراج گذارده شده و از جمله شرکت کنندگان در این حراج، مردی سالخورده است که با عنوان ویکونت رائول دو شانی معرفی می شود. اولین مورد حراجی عروسک میمونی است که سنج می زند و ویکونت آن را می خرد. پس از آن نوبت به حراج چلچراغ عظیم اپرای پاریس می رسد که با پرده ای پوشانده شده است. برای نمایش آن پرده را کنار کشیده و چلچراغ را به بالا می کشند. با بالارفتن چلچراغ زمان به عقب و ۱۸۷۰ یعنی دوران رونق سالن اپرای پاریس برمی گردد و فیلم رنگی می شود و …
يکي از غول هاي رسانه اي از دنيا مي رود و دارايي او به يکي از خويشان دورش، «لانگ فلوديدز» (سندلر)مي رسد. اما «لانگ فو» جواني ساده دل، شوخ و شنگ و مقداري خل و چل است که از شهر کوچکي مي آيد و حالا در نيويورک مي خواهد به سبک خودش، کارهاي بزرگي صورت بدهد …
يک کارگردان مجبور مي شود با همسر سابقش، که به خاطر رئيس استاديو به او خيانت کرده بود، کار کند. اما روز قبل از آغاز فيلم برداري او بينايي اش را به صورت موقتي از دست مي دهد و ….
دو مرد در دهه 1890 در انگلستان از نام مستعار "ارنست" استفاده می کنند.این ماجرا به خوبی پیش می رود تا اینکه هر دوی آنها عاشق زنی می شود که از آن نام استفاده می کند و...…
در مورد دختر ناشنوایی است که خیلی به خودش سخت می گیره و در این حین یه نفر رو به عنوان دستیار و به پیشنهاد رئیسش پیش خودش استخدام می کنه که از قضا ایشون هم آدم تبهکاری هست ولی ...
سال، 1951 «پیتر اپلتن» (جیم کری) ، فیلم نامه نویس فیلم های رده ی «ب» هالیوود، در فهرست سیاه کمیته ی فعالیت های ضد امریکایی سناتور مکارتی قرار گرفته است. او با اتومبیلش از بالای پلی در خارج شهر به رودخانه سقوط می کند و سپس در حالی که گذشته ی خود را فراموش کرده روی ماسه های ساحلی به هوش می آید. پیرمردی او را پیدا می کند و به لوسن، شهری در آن نزدیکی می برد. در لوسن «اپلتن» را با جوانی که در دوران جنگ جهانی دوم ناپدید شده، عوضی می گیرند و ...
“جسیکا استین” مجرد،موفق،روزنامه نگار و عضو یک خانواده یهودی است که در نیویورک زندگی می کنند.اما وقتی با زنی آشنا می شود متوجه می شود که خود و احساسش را به خوبی نمی شناخته…
وقتی "سارا" در نیویورک کارهای اداری مراحل طلاق خود را پیش می برد،بر حسب اتفاقی دچار بهت و حیرت می شود.او که در آستانه از داست دادن ثروتی است که از همسر خود بدست می آورد،وارد رابطه ای با "جوئی" می شود و...
"والری سومرز" روانپزشکی که در شبی ناپدید می شود.کارآگاه "لئون زت" برای تحقیق در مورد این پرونده فراخوانده می شود.اما از طرفی همسر او یکی از بیماران "سومرز" بوده است...