یک مهاجر چینی سالخورده در یک ماجراجویی جنون آمیز غرق می شود، جایی که او به تنهایی می تواند با جستجو در جهان های دیگر و ارتباط با زندگی هایی که می توانست داشته باشد، جهان را نجات دهد...
«ری تانگو» (استالون) و «گیب کش» (راسل)، دو پلیس لس آنجلسی، به شدت «ایو پره» (پالانس)، سر دسته ی یک گروه خلافکار بین المللی را به دردسر می اندازند. «پره» نیز به جای کشتن این دو، با پاپوش دوختن، هر دو را روانه ی زندان می کند…
«يکي از سلاطين قاچاق مواد مخدر که به دام مأموران افتاده، پس از گريز، ترتيب يک حمله به عامل دستگيري اش را مي دهد، که از دوستان «جيمز باند» (دالتن) است. «باند» نيز براي انتقام جويي به تعقيب او مي پردازد و در نهايت امپراتوري اش را متلاشي مي کند.
2 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 1 جایزه و نامزد دریافت 2 جایزه دیگر.
کارآگاه نيويورکي، «نيک کانکلين» (داگلاس)، و هم کارش، «چارلي وينسنت» (گارسيا)، خلافکار ژاپني، «ساتو» (ماتسودا) را که خود دستگير کرده اند به اوزاکا مي برند. اما «ساتو» در همان فرودگاه با کمک افرادش مي گريزد و «کانکلين» مي کوشد که بار ديگر او را گرفتار کند...
یک تیم کوچک از دانشمندان باید با زمان مسابقه دهند تا آنچه را که به نظر می رسد یک آبشار از بلایای جهانی است که نشان دهنده آخرالزمان احتمالی و پایان روز است، متوقف کنند...
سام برای شاد کردن دوستش، کلوئی که اخیراً طلاق گرفته است، یک خرس عروسکی غول پیکر به نام بری هدیه می دهد. همانطور که کلوئی خواسته های خود را به بری محرمانه می گوید ، افراد نزدیک او ناپدید می شوند یا می میرند. آیا کلویی یک قاتل است؟
در اواسط بازیهای المپیک 1988 سئول، یک تعقیب و گریز با ماشین در خیابانهای سئول اتفاق میافتد، زیرا گروهی با استعداد از رانندگان نوزاد، معروف به "تیم عالی سانگدونگ"، شروع به کشف فساد میکنند..
تقریباً نیم قرن پیش، دهکده ای دورافتاده در میان یک جنگل بارانی استوایی شاهد مجموعه ای از رویدادهای غیرقابل توضیح است که آنها را به ماوراء طبیعی نسبت می دهند...
ساوی ، وقتی دوستش پول نقد یک اوباش را از دست میدهد،او با ساعت مسابقه میدهد تا آن روز را نجات دهد فقط اگر بتواند از یک چرخه عجیب بنبست بیرون بیاید...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین دریافت 1 جایزه دیگر.
لس آنجلس. «مارتين ريگز» ( گيبسن ) و «راجر مرتو» ( گلاور ) موفق نمي شوند يک رابط قاچاق را دستگير کنند و به جاي تنبيه، رئيس شان آن دو را مأمور مراقبت از «ليوگتس» ( پشي ) مي کند؛ حسابداري که مبلغ قابل توجهي از يک کارتل مواد مخدر اختلاس کرده و مي خواهد عليه آنان شهادت بدهد.
یک سفر جاده ای تبدیل به بزرگراهی به جهنم برای برندا و خانواده اش می شود. آنها تنها در صحرای نیومکزیکو زمانی که هدف یک قاتل مرموز قرار می گیرند باید برای جان خود بجنگند...
کوین هانتر، دزد کوچکی که به تازگی از زندان آزاد شده، به خانه بازگشته تا از دختر خردسال و مادر بیمار خود مراقبت کند. بدون هیچ شغلی در چشم انداز و نیاز مبرم به پول، کوین به چیزی که بهتر میداند روی میآورد، اما این بار او شخص اشتباهی را انتخاب می کند و از او سرقت می کند و آنچه در اختیار دارد متعلق به مرد بسیار مهم و خطرناکی است که برای به دست آوردن آن دست به هر کاری میزند....