با پیدا شدن یک گربه شیطانی در سلسله تانگ یک سری حوادث عجیب و غریب رخ میدهد که آنها از طرف گربه میدانند و اعتقاد دارند او در اصل یک دیو هست و تصمیم میگیرند او را محاکمه کنند اما...
یک دیدار اتفاقی در شب هالویین باعث می شود یک سرآشپز عاشق زنی زیبا و البته مرموز شود. وسواس او باعث میشود همراه آن زن به پاریس برود، اما او خبر از نیت شوم آن زن ندارد...
شروع داستان در سال ۱۹۵۸ است. جایی که در یک مراسم برای شروع به کار یک دبیرستان. گروهی از دانش آموزان آرزو ها و درخواست هایشان از آینده را در یک صندوق قرار می دهند و آن را در خاک دفن میکنند .اما در اخرین لحظه دخترکی مرموز برگه هایی در آن صندوق قرار می دهد. اکنون و بعد از پنجاه سال پرفسور کستلر بر روی این صندوقکه به تازگی آن را پیدا میکند کار میکند و به واقعی وحشتناک پی میبرد برگه هایی که آن دختر در صندوق گذاشته تماما حوادثی را شرح داده که در آینده اتفاق افتاده اند و اکنون همه ی آنها به وقع پیوسته و تنها سه حادثه ی بزرگ دیگر باقی مانده. اکنون پرفسور به همراه پسرش سعی دارند تا از وقوع این حوادث جلووگیری کنند باید دخترک را نیز بیابند...
یک تفنگدار دریایی پس از گذراندن سه دوره در عراق به لوئیزیانا سفر می کند و به دنبال زن ناشناسی می رود که فکر می کند جذابیت خوش شانسی او در طول جنگ بوده است.
جسد یک دختر مدرسه ای در چمن زاری کشف شده بود. قاتل این دختر هیچ گاه پیدا نشد. اکنون چندین سال از این ماجرا گذشته است. مردی جوان به نام استفانو به این جزیره بازگشته و با برادرش، کشیش محلی، تجدید دیدار می کند...
چند نوجوان کنجکاو به همسایهشان که یک پلیس است مشکوک میشوند و فکر میکنند که او یک قاتل سریالی است. آنها در طول تابستان برای جمعآوری مدارک تلاش میکنند، اما هر چقدر که به حقیقت ماجرا نزدیکتر میشوند وضعیت نیز خطرناکتر میشود و…
این فیلم، داستان یک راهبه را که ادعا می شود که نفرین شده است را دنبال می کند. زیرا او برادرش را ترغیب می کند که برای شکستن طلسم خود یک سفر را آغاز کند تا...
داستان این فیلم مهیج و رازآلود دربارهی فردی به نام "جون" میباشد که گذشته بدی را پشت سر گذاشته است. او اکنون به تنهایی در آپارتمانش در برانکس جنوبی زندگی میکند. "جون" ارتباطش با دنیای بیرون را قطع کرده است و هر روز از پنجرهی خانهاش به خشونتی که در بیرون در جریان میباشد نگاه میکند. تا اینکه …
خانواده اى كه در يك منطقه روستايى و دور از شهر به زندگى كسالت بار خود ادامه مى دهند اكنون كه دو فرزند آن ها در بيابان گم شده اند به چالشى بزرگ كشيده شده اند و اين موضوع به گذشته آن ها مربوط مى شود.در حالي که گرد و غبار قرمز و تاريکي بر شهر حکمفرما است، مردم محلي و از جمله افسر پليس اين شهر کوچک، سعي مي کنند به او کمک کنند اما خيلي زود متوجه مي شوند که اگر به اين زن کمک کنند، ممکن است براي خود آنها نيز اتفاقاتي وحشتناک رخ دهد...