این فیلم چهار داستان مجزا اما مرتبط از زندگی در فنلاند را روایت میکند. از یک هنرمند درامز و گروه موتورسواری جوان گرفته تا یک خبرنگار مشهور و یک کارگردان فیلم علمی تخیلی، هرکدام داستانی منحصر به فرد دارند که در نهایت به هم گره میخورند
جهان به دو قدرت تقسیم می شود: بلوک غربی و بلوک شرقی. خدمت به عنوان منطقه مرزی بین این دو "J-Country" است. به همین ترتیب ، از آن به عنوان یک میدان جنگ برای دو طرف در درگیری های بی پایان استفاده می شود ...
"جیمز میلر" فقط یک دوست در تمام دنیا دارد؛ سگ دوست داشتنی اش رکس. اما وقتی که یک کپسول عجیب و غریب در حیات پشتی خانه اش فرود امده و یک سگ ربات پدیدار می شود، زندگی او برای همیشه تغییر می کند. این سگ رباتی خود را RoboRex معرفی می کند...
در اعماق جنگلهای کالیفرنیای شمالی، در قلب مثلث زمرد بدنام، یک کابین دورافتاده قرار دارد. ساکنان برای مبارزه با حملات مکرر و آدم ربایی توسط موجودات مرموز که سال ها آنها را آزار می دهد مبارزه می کنند. وقتی یک کشاورز محلی با گروهی از کمپینگها گرفتار میشود، وضعیت به سرعت به قتل عام کامل تبدیل میشود...
قبیله نینجا گمشده که برای ترور استاد بزرگ ساخته شده اند، باید به سمت یک پناهگاه هسته ای زیرزمینی پر از انبوهی از دشمنان ماوراء طبیعی، جهش یافته ها و زامبی های گوشتخوار مبارزه کنند.
"آرتمیس" نوجوان دوازده ساله نابغه ای است که به همراه محافظ شخصیاش "باتلر"، سروان "هالی شورت" از نیروی ویژهی پلیس زیرزمینی اجنه را گروگان میگیرد و در ازای آزادی او یک تن شمش طلا از اجنه که از دست انسانها پنهان و به زیر زمین پناه بردهاند، میخواهد. او در طی زندگی خود ناچارا مجبور میشود تا به نبردی قدرتمند و حیله گرانهای برود که در سمت دیگر آن یک نژاد اجنه و پریان پنهانی وجود دارد. "آرتمیس" احتمال میدهد که همین اجنهها مسئول ناپدید شدن پدرش باشند …