بیست سال پس از حوادث فیلم آسمان آهنین، زمین توسط یک جنگ هسته ای ویران شده اما پایگاهی در عمق زمین که نازی ها در آن مخفی شده اند در امان مانده و حالا آن ها قصد دارند دوباره بازگردند و جهان را تسخیر کنند...
بدون هیچ گونه هشدار قبلی, منبع انتشار نا معلوم, در ظرف فقط چندین دقیقه, … یک سری اتفاقات عجیب و ترسناک در شهرهای بزرگ آمریکادر حال وقوع است؛ برخی از مردم به عقب گام برمیدارند, برخی دیگر در هنگام حرف زدن دچار آشفتگی میشوند و یا حرف خود را تکرار میکنن و یا در کل بیحرکت میشوند. برخی دیگر دست به خودکشی میزنند
شخصی که نمایندهی بیمه یک شرکت رباتیک میباشد به طور مداوم یک ربات دستکاری شده در مورد بررسی قرار می دهد و آنچه کشف می کند پیامدهای عمیقی برای آینده بشریت دارد...
دولت روسیه سقوط کرده است. در این میان هرج و مرج، شورش و مبارزه برای قدرت آغاز شده است و یک سلاح وحشتناک از بین رفته است. میکروفیفای ویرالن، جوانه مرگبار جنگ سرد، آغاز شده است که ...
یک دانشمند جوان توسط افراد فرازمینی ربوده میشود اما وقتی کسی داستان او را باور نمیکند وسواسی میشود تا مدرکی پیدا کند که او را به یک سفر اکتشافی سوق میدهد …
پس از مدتها پس از مرگ هیولا ، پسر دکتر فرانکشتاین که به قلعه آبا و اجدادی بازگشت ، با چوپان دیوانه ای روبرو می شود که موجودی را پنهان می کند. او برای پاک کردن نام خانوادگی ، موجودی را زنده می کند و سعی می کند او را احیا کند.
داستان از جایی آغاز می شود که آنا ویلیامز می خواهد خواهرش را به دام بیندازد ، نینا ویلیامز ! که در حال حاضر مشغول به همکاری با رئیس جدید شرکت میشیما می باشد. نام این رئیس کسی نیست جز جین کازاما. آنا در کنار شغل خود ، برای شخص جین نیز به طور شخصی کار می کند و عضو تیم او می باشد. آن ها به دنبال اطلاعاتی درباره دانش آموزی با نام شین کامیا می گردند و …
به دنبال مرگ مادرشاهزاده چارلز ، او به عنوان پادشاه چارلز سوم تاجگذاری می کند. وی به دلیل امتناع از امضای لایحه ای جنجالی ، با تدبیر و هرج و مرج سیاسی روبرو می شود ...
دکتر راجر گیرارد یک دانشمند ثروتمند است که بر روی عمل پیوند سر آزمایش انجام می دهد. سرایدار او پسری به نام دنی دارد. دنی با این که فردی بالغ است اما ذهنش شبیه بچه هاست. یک روز یک قاتل روانی به خانه گیرارد حمله کرده، پدر دنی را به قتل می رساند و خودش هم تیر می خورد. دنی از مرگ پدرش بسیار ناراحت شده و به همین خاطر دکتر گیرارد تصمیم می گیرد سر این قاتل را به بدن دنی پیوند بزند. اوضاع از کنترل خارج شده و این موجود دو سر از محل فرار می کند...
در اعماق جنگل های جنوب شرقی آسیا، یک مزدور تشنه به خون، سباستین، به خاطر هیجان دست به شکار انسان زده و قربانیانش را نیز به بردگی می فروشد. او در یکی از عملیاتش یک شمن محلی به نام آرون و خانواده اش را به قتل می رساند. آرون روز آینده به زندگی باز می گردد. اتفاقی برای آرون رخ داده است؛ اتفاقی که شاید برای برخی موهبت به حساب آید اما آرون آن را نفرین می داند. او نمی تواند بمیرد. آرون نمی تواند با مرگ خانواده اش دست و پنجه نرم کند و به همین دلیل دست به خودکشی می زند اما بعد از هر بار تلاش برای خودکشی، روز آینده دوباره متولد می شود. او سعی دارد راز جاودانگی خود را کشف کند و به همین دلیل به سفری در سرتاسر جنگل ها و شهر های آسیا می رود...
شروع داستان در سال ۱۹۵۸ است. جایی که در یک مراسم برای شروع به کار یک دبیرستان. گروهی از دانش آموزان آرزو ها و درخواست هایشان از آینده را در یک صندوق قرار می دهند و آن را در خاک دفن میکنند .اما در اخرین لحظه دخترکی مرموز برگه هایی در آن صندوق قرار می دهد. اکنون و بعد از پنجاه سال پرفسور کستلر بر روی این صندوقکه به تازگی آن را پیدا میکند کار میکند و به واقعی وحشتناک پی میبرد برگه هایی که آن دختر در صندوق گذاشته تماما حوادثی را شرح داده که در آینده اتفاق افتاده اند و اکنون همه ی آنها به وقع پیوسته و تنها سه حادثه ی بزرگ دیگر باقی مانده. اکنون پرفسور به همراه پسرش سعی دارند تا از وقوع این حوادث جلووگیری کنند باید دخترک را نیز بیابند...
وقتی همسر تری کشته می شود ، پلیس در اجرای عدالت ناتوان است، بنابراین او راه خود را دنبال می کند. با این حال ، کسی که مسئول ناراحتی تری است ، در سفر به سر می برد. بنابراین...
یک نانوا وقتی صاعقه به او برخورد میکند حافظه خود را از دست می دهد. همانطور که شروع به کشف رمز و راز مرگ خودش می کند ، با گذشته مدفون خود درگیر می شود ...
دختری که در زندگی آسیب های عجیب و غریبی بر او وارد شد دچار استرس های شدید میشود، و متوجه میشود که میتواند در زمان سفر کند اما این سفر آسیب های جبران ناپذیری به او وارد میکند. دخترک خبردار میشود که پدر...