اِما، دختر جوان آمیش، پس از مرگ مرموز پدرش، به کمک دوستش و پنهانی از مادرش، برای تجربه "رامسپرینگا" به دنیای بیرون میرود. در آنجا، با هیث، مردی جذاب آشنا میشود که او را مجذوب میکند، اما قرارشان ناگهان نیمهکاره میماند.
در دنیایی پر از جرم و جنایت، یک روزنامهنگار در مورد یک داروی مرگبار جدید از یک کارتل بیرحم تحقیق میکند و به هدف آنها تبدیل میشود. جیمی کلود نیز همین وظیفه را دارد که منجر به برخوردی خطرناک با سرنوشتها میشود.
داستان درباره سه گروه از افراد است: باورمندان به انسان، بیباوران و سوءاستفادهکنندگان. یو-جونگ، مربی خوشقلبی که به ذات خوب انسانها اعتقاد دارد، با سون-هی آشنا میشود، تاجری که به او علاقه نشان میدهد. یو-جونگ برای محافظت از خانوادهاش از سون-هی دوری میکند، اما حادثهای ناگهانی در همان شب، سون-هی را کاملاً تغییر میدهد و...
داستان معادب را دنبال میکند، وارث قدرتی غیرقابل تصور، در حالی که او طرح باستانی ایجاد یک ابرموجود حاکم را در میان انسانها، نه در آسمانها، به ثمر میرساند.
شب پیش از سفر کلر رینولدز به پاریس، او با غریبهای مرموز و خوشسیما روبهرو میشود. این آخرین خاطرهای است که از آن شب دارد، زیرا صبح روز بعد در هواپیپی بیدار میشود، در حالی که هیچ چیز از وقایع پس از آن به یاد نمیآورد.
یک پلیس زن در یک تیراندازی کوتاهی میکند. خبرنگاری فرصتطلب از این قضیه سوءاستفاده میکند و خانواده پلیس را در معرض خشم زنی قرار میدهد که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد.
زنی از زندان فرار میکند و مردی با رازهای پنهان را میرباید. با تغییر نقشها، تقلا برای بقا آغاز میشود که به بررسی پویایی شکارچی و شکار و پیامدهای وحشتناک حقیقتهای پنهان میپردازد.
اینسو، کارمند یک آژانس کارآگاهی، مجسمه بودای طلایی گرانبهایی را میدزدد و ده سال پنهان میشود. هنگام فروش، توسط همکارش کیهیوک کشته میشود و کیهیوک بودا را برمیدارد. اما کیهیوک نیز به دست قاتل گوشوارهای به قتل میرسد.
تیمی از دانشجویان پزشکی تصاویری از دنیایی که هنگام پلک زدن نمیبینیم را ثبت میکنند و نتایج فراتر از وحشتناک است. سفری هولناک به دنیایی وهمآور که باعث میشود هرگز نخواهید دوباره پلک بزنید.
هنگامی که نخستوزیر بریتانیا و رئیسجمهور ایالات متحده، هدف حمله دشمنی خارجی واقع میشوند، ناگزیر برای مقابله با یک توطئه بینالمللی، به همکاری با یکدیگر روی میآورند.
ساکتیول، رهبر یک گروه خلافکار، کودکی به نام آماران را پس از نجاتش در یک نزاع باندی به فرزندی میگیرد. سالها بعد، ساکتیول هدف سوءقصد قرار میگیرد و به آماران مشکوک میشود. این ظن، زمینهساز درگیریای پیچیده بر سر وفاداری و انتقام بین آن دو میشود.
یک رهبر ناخواسته، هدایت گروهی هفت نفره از مسیحیان را بر عهده میگیرد که قصد دارند در کشوری در آینده که کتاب مقدس در آن غیرقانونی است و در هر گوشهاش خطر وجود دارد، کتابهای مقدس را به کلیساهای زیرزمینی قاچاق کنند.
یک زوج جدا شده که برای دستگیریشان جایزه تعیین شده است، برای نجات جان خود و پسرشان، مجبور به فرار از دست کارفرمای پیشینشان میشوند؛ کارفرمایی که یک گروه از نیروهای ویژه پنهانی را برای نابودی آنها اعزام کرده است.
الیوت و ریدلی، پدر و دختری هستند که در حال رانندگی، به طور تصادفی با یک تک شاخ برخورد میکنند. آنها تصمیم میگیرند تک شاخ را به یک استراحتگاه دور افتاده در دل طبیعت ببرند. این استراحتگاه متعلق به یک مدیر عامل ثروتمند شرکت داروسازی است.
اندی رهبری جنگجویان جاودانی را بر عهده دارد که در مقابل دشمنی قدرتمند که گروهشان را تهدید میکند، میایستند. آنها با ظهور دوباره یک جاودانه گمشده دست و پنجه نرم میکنند که مأموریتشان برای محافظت از بشریت را پیچیده میکند.