در سئول سال 2024، شش غریبه درگیر عادت تنها غذا خوردن میشوند که به طور غیرمنتظرهای آنها را به دنیایی کابوسوار میکشاند؛ جایی که انزوا ترسهای غیرقابل وصف را پرورش میدهد و برای همیشه زندگی آنها را تغییر میدهد.
در طول تعطیلات سالیانهشان در ساحلی دورافتاده، بن و وی بهطور اتفاقی با کولهپشتیای مرموز برخورد میکنند که آنها را به ورطهای پیچیده از دروغ، فریب و در نهایت، انتقام میاندازد.
داستان درباره یک قتلعام وحشیانه در یک شهر کوچک است که به یک رستوران کشیده میشود. یک پیشخدمت جوان در این رستوران گرفتار میشود و برای زنده ماندن در طول یک شب طولانی مبارزه میکند.
زوج جوانی که به تازگی به خانه جدیدشان نقل مکان کرده بودند، ناگهان خود را درگیر رویدادهای عجیبی یافتند که آرامش زندگیشان را بر هم زد. این اتفاقات مرموز، حتی یک کارآگاه مشهور محلی را نیز متحیر کرد و او نتوانست به راز این ماجرا پی ببرد.
داستان حول محور یک سرایدار ساده در یک کارخانه مبلمان میچرخد که به طور ناگهانی مورد حملهی افرادی ناشناس و خطرناک قرار میگیرد و مجبور میشود برای زنده ماندن بجنگد.
کت، زنی است که بین دو راهی سختی قرار گرفته است. از یک سو، به خاندان قدیمی خود وفادار است و از سوی دیگر، عاشق فردی شده که از نظر اجتماعی پذیرفته شده نیست. در همین حال، مرگهای مرموز اطرافیانش، او را درگیر ماجرایی پیچیده میکند.
در ایستگاه ۱۷ از دوره ۷۵ مسابقات فرمول ۱، رانندگان در آذربایجان به رقابت پرداختند. تیمهای فراری و مکلارن عملکرد خوبی داشتند، در حالی که ردبول با مشکلاتی مواجه بود. در مسابقه، پرز، راننده باسابقه، نزدیک بود به کسب مقام سوم، اما در یک تصادف، مسابقه خود را به پایان رساند. در نهایت، پیاستری، لکلرک و راسل به ترتیب مقامهای اول تا سوم را کسب کردند. این مسابقه، نشان داد که هنوز رقابتهای هیجانانگیزی در پیش است. نقطه فرود بعدی، سنگاپور خواهد بود.
داستان از جایی شروع میشود که یک زن ناامید با یک قاتل حرفهای آشنا میشود و بین آنها رابطه عاشقانهای شکل میگیرد. این رابطه آنها را به سمت انتقامجویی از مجرمان میکشاند، اما در این میان، زن به مردی که عاشقش شده و انگیزههای واقعی او مشکوک میشود.
سیتا نوجوانی بود که شاهد مرگ والدینش بر اثر یک بمبگذاری انتحاری به نام دین شد. او پس از آن زندگی خود را وقف پیدا کردن شرورترین فرد کرد و تصمیم گرفت که وقتی آن فرد بمیرد، خودش را نیز با او دفن کند تا ثابت کند عذابی که دین برای قبر وعده میدهد وجود ندارد و بنابراین دین حقیقت ندارد. اما عواقب وخیمی برای کسانی که باور ندارند در انتظار است.
در دنیایی که اکسیژن کمیاب شده، یک مادر و دختر در ایست فلتبوش برای زنده ماندن تلاش میکنند. ناگهان، مزاحمانی به خانه آنها میآیند و مدعی میشوند که پدر گمشدهشان را میشناسند. مادر و دختر برای محافظت از خود و یکدیگر، باید با هم متحد شوند.