راینر با تلاش و کوشش فراوان در یک کارگاه ساختمانی مشغول به کار است. او که به تازگی به عنوان مدیر کارگاه انتخاب شده، امید دارد که این موقعیت، سکوی پرتاب او به سوی موفقیتهای بزرگ باشد.
مردی در میان جنگی خونین بین دو قاچاقچی بزرگ مواد مخدر که برای کنترل داروی جدیدی در خیابانها میجنگند، گرفتار میشود و به بازیچهی سرنوشت تبدیل میشود.
یک دیپلمات جوان مأموریت حمل پول فدیه برای نجات یک دیپلمات ربوده شده در لبنان را بر عهده میگیرد. یک راننده تاکسی محلی نیز به طور تصادفی در این ماموریت درگیر میشود...
مارک و الیویا، زوج جوان آمریکایی، پیش از تولد اولین فرزندشان، رویای سفر به اروپا را با رزرو محل اقامت، جامهی عمل پوشاندند. سفر چهار هفتهای آنها با استقبال الیزابت، دختر صاحبخانهی کلبهای نقلی کنار دریاچهای زیبا در زادگاه پدرِ مادربزرگ الیویا در آلمان آغاز شد. حال صاحبخانهی ۸۲ ساله وخیم بود. پس از رسیدن به کلبه، اولین شبِ آنها در آلمان با اتفاقی عجیب و مرموز به پایان رسید.
هنگام سفر در دریا، یک کشتی باری به طور ناگهانی مورد حمله هیولای دریایی قرار میگیرد. خدمه کشتی که توسط انگلها تسخیر شدهاند، به مرور زمان دچار جهش و دگرگونی شده و انسانیت خود را از دست میدهند.
کارآگاه کارل مورک، رز، همکار جوان خود را به جزیره بورنهلم میفرستد تا به درخواستهای همکار قدیمیاش کریستین هابرسات پاسخ دهد. اما کریستین خودکشی میکند و رز را به سفری عمیق به گذشته خود میفرستد. کارل که به تازگی نامزد کرده به جزیره میرسد و به همراه رز و اسد درگیر یک پرونده سرد قدیمی از دختری میشوند که حلق آویز به درخت پیدا شده است. این قتل به اداره پلیس محلی و فرقهای از پرستندگان خورشید مرتبط است. کارل باید پرونده را حل کند و با گذشته تاریک خود روبرو شود.
فیلم نیشابدام/سکوت داستان زنی ناشنوا و گنگ به نام ساक्षشی و همسرش آنتونی، نوازنده ویولن سل را روایت میکند که درگیر پرونده قتل مردی میشوند. تحقیقات پلیس در مورد این قتل، محور اصلی داستان فیلم را تشکیل میدهد.
دو مامور نخبه که زن و شوهر هم هستند، برای نجات دخترشان از دست قاچاقچیان انسان، با خطرات و چالشهای زیادی روبرو میشوند و در این مسیر با گذشته خود نیز دست و پنجه نرم میکنند.
در بحبوحه یک تیراندازی در محل کار، سه زن در دستشویی پناه میگیرند. اما زمانی که در داستان همکار مجروحشان تناقضاتی پیدا میکنند، اعتمادشان به یکدیگر به چالش کشیده میشود.
پاتریک، مردی عجیب و تنها، در یک خانه سیار در انتهای یک پارک تریلی در مکانی دورافتاده زندگی میکند. بعد از یک طوفان سهمگین، زن جوانی مرموز که به دنبال پناهگاه از باد و باران است، به در خانه او میآید.
سال ۱۹۳۳، دوران استعمار ژاپن بر کره، داستان با تلاش ناموفق یک سازمان زیرزمینی ضد ژاپنی برای ترور ژنرال جدید ژاپنی در اولین روز حضورش در سئول آغاز میشود. دولت استعماری ژاپن پنج مظنون را در یک هتل دورافتاده در صخرهای ساحلی جمع میکند تا در عرض یک روز «شبح»، جاسوسی که توسط یک سازمان ضد ژاپنی در گیونگجونگ کشته شده است، را پیدا کنند...
طمع ثروت، در سال ۱۹۱۲، بریتانیاییها را راهی سفری اکتشافی در هیمالیا، در هند تحت استعمار، میکند. اما مردم کومائونی و گاروهوالی با توسل به جنگهای چریکی، پیامدهای هولناک جاهطلبیهای امپراتوری را آشکار میکنند و انتقام خود را میگیرند.