یک زوج متاهل در حالی که در هائیتی تعطیلات خود را سپری می کنند، با یک دوست قدیمی دکتر که در آنجا زندگی می کند ملاقات می کنند. دکتر ویلیامز فرمول دارویی جدیدی را اختراع کرده است و ...
باند خلافکارانی که در یک شهر متروکه پنهان شده بودند، ناگهان خود را درگیر یک درگیری با یک ولگرد مرموز که بومرنگ پرتاب میکرد و یک مرد بیوه شدند که هر دو به این شهر ارواح آمده بودند.
زن بیوه ای که شوهرش را در جنگ از دست داده، به دیدار مادر شوهرش می رود و در یک کولاک برف گیر می افتد. او در این مدت، رازهای پنهان و وحشتناکی را از خانواده شوهرش کشف می کند.
زنی که از مرگ برادرزادهاش سالها گذشته، با تماسهای تلفنی عجیبی از او مواجه میشود. این تماسها با مرگهای پیاپی در خانواده همراه است و زن را در ترس و وحشت فرو میبرد.
دو زن میانسال بعد از این که پسران خود از دست می دهند، تصمیم می گیرند به هاییود، کالیفرنیا بروند و یک مدرسه رقص برای کودکان مشتاق باز کنن تا راه را برای ستاره شدن باز کنند و …
یک زن استرالیایی برای جستجوی خواهرش که متوجه می شود با یک باند قاچاق هروئین درگیر است، وارد لندن می شود. خود این باند مورد حمله یک رقیب ناشناس قرار می گیرد که به طور روشمند با شلیک گلوله به سر آنها را ترور می کند...
پس از نجات یک پلنگ سیاه از دست چند پلیس نژادپرست، یک مرد سیاهپوست روسپی با کمک جامعه محروم و چندین عضو سرخوردهی گروه هلسانجلز، از دست "مردان قدرتمند" فرار میکند.
یک بیمار سابق روانی ثروتمند برای استراحت و بهبودی به خانه خود و ملک خود می رود. روزی از روزها در حین قدم زدن در زمین صدای فریاد زنی را می شنود که در زیر زمین زنده به گور شده است...
یک زن، بازمانده از یک قتل نافرجام توسط فردی که پلیس او را «قاتل نیمه ماه» نامگذاری کرده است، و شوهرش باید قبل از اینکه قاتل دوباره به او ضربه بزند، ریسمان ارتباطی بین خود، شش زن دیگر و قاتل را پیدا کند ...