در سال 1953، یک پسر حساس فرانسوی از همسایه خود می شوند که خانواده اش یهودی است. او تبدیل به یک پزشک شده و در نهایت لایه های پنهان تاریخچه خانوادگی خود را آشکار می کند و...
مکانی در اروپا وجود دارد که یاد آوره یک حادثه دردناک است ، مردمانی که در کارخانه ای به خاکستر تبدیل شدند ، این مکان به روی عموم باز است و هر ساله هزاران نفر از گردشگران به عنوان باد بود یه این مکان سفر می کنند ...
در اواسط جنگ جهانی اول 9 سرباز انگلیسی در پی تسخیر سنگر های دشمن هستند که یک سنگر را تسخیر می کنند و همه در آنجا مرده اند به جز یک نفرکه از سربازان آلمانی هست و او را اسیر میکنند. سرباز آلمانی به آنها اخطار میدهد از اینجا برید در اینجا شیطان هست اگر نروید...
فیلم تصویری از زندگی هنرمند اتریشی "گوستاو کلیمت"، کسی که نقاشیهای خشنش تبدیل به نماد هنر نو در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم شد را ارائه می کند...
"جولی" دانش آموزی برلینی است که پس از تصادف اتفاقی با لیموزین یک تاجر ثروتمند به او بدهکار می شود.او که آپارتمانش را ترک کرده به همراه دوست پسرش "پیتر" و دوست او "جان" وارد عمارت مجللی می شوند و پیامی بدون نام از خود به جای می گذارند که...
"دنیل" معلمی جوان است که برخلاف دیگران می خواهد تابستان را در هامبورگ بماند."جولی" فروشنده اجناس دست دوم می خواهد او را شناخته و یک انگشتر با خورشیدی رویش به او بفروشد که نشان از آشنا شدن دختری با او است.روز بعد به نظر می رسد پیشبینی "جولی" به طریقی درست از آب در آمده و...
"لوکا" راه آهن را ساخته و چشمهایش را به روی جنگ می بندد.سپس همسر او به یک آهنگساز گریخته و پسرش به ارتش فراخوانده می شود.زندگی او تبدیل به میدان نبرد می شود تا اینکه با "ساباها" آشنا می شود...
این فیلم روانشناختی و هیجانی در مورد یک توریست اسپانیایی است که در برلین ناپدید شده است. داستان این فیلم بر مبنای حادثه ای واقعی نوشته شده است، حادثه ای که در آن یک نوجوان پرتغالی چند سال پیش ناپدید شده بود …
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 2 جایزه و نامزد دریافت 2 جایزه دیگر.
خدمه یک زیردریایی در دوران جنگ جهانی دوم در شمال کانادا گرفتار می شوند. برای جلوگیری از دستگیر شدن آنها باید راه خود را به مرز پیدا کرده و وارد آمریکا که در جنگ اعلام بی طرفی کرده بشوند...
آلمان، سال 1945، با پايان جنگ جهاني دوم، «لئوپولد کسلر» (بار)، جوان آلماني تبار، از امريکا به زادگاه اجدادي خود باز مي گردد. عموي «لئو» (ياگارت)، او را به عنوان مأمور قطار به کار مي گمارد و خيلي زود «لئو» با «کاتارينا» (سوکووا)، دختر رئيس راه آهن، آشنا مي شود و ازدواج مي کند. در حالي که پس از چندي نازي هاي متعصب، که کماکان به خرابکاري ادامه مي دهند، از «لئو» مي خواهند تا با جاسازي بمبي در قطار، آن را منفجر کند...
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 1 جایزه و نامزد دریافت 1 جایزه دیگر.
این فیلم زندگی دونده ی معروف 1970 یعنی "استیو پرفونتین" را دنبال می کند. از دوران جوانی اش تا زمانی که به دانشگاه رفت و با مربی افسانه ای، "بیل باورمن" آشنا شد...
مترجم جوان "ربکا" با دوست پسر خود "مارکو" که در ویلایی کوهستانی که متعلق به دوست او "لاورا" است به آموزش اسکی می پردازد زندگی می کند."رنه" مسئول سینمایی محلی است که اتومبیل "مارکو" را به سرقت می برد و با "تئو" که دخترش بعد از مدتی که در کما بود می میرد تصادف می کند."رنه" دچار از دست دادن حافظه کوتاه مدت می شود و رابطه ای با "لاورا" شروع می کند...