"ماتکو" با پسر هفده ساله ي خود، "زاره" در کنار دانوب زندگي مي کند. او پس از يک بدبياري تجاري، به آدم تبهکار و پولداري به نام "دادان"بدهکار مي شود. «دادان» خواهري به نام "آفروديتا" دارد و مي خواهد او را شوهر بدهد. «ماتکو» و «دادان» قرار مي گذارند که «زاره» با «آفروديتا» ازدواج کند. اما «زاره» به دختر ديگري دل بسته است و «آفروديتا» هم منتظر مرد رؤيايي خويش است...
"دنیل" معلمی جوان است که برخلاف دیگران می خواهد تابستان را در هامبورگ بماند."جولی" فروشنده اجناس دست دوم می خواهد او را شناخته و یک انگشتر با خورشیدی رویش به او بفروشد که نشان از آشنا شدن دختری با او است.روز بعد به نظر می رسد پیشبینی "جولی" به طریقی درست از آب در آمده و...
"دیمیتری" که مصمم است بهترین باشگاه در سراسر کشور را بسازد، یک مربی آلمانی را استخدام می کند اما وقتی اولین تانکهای نازیها وارد شهر شده و "ربکا" دختر زیبای بانکدار شهر با ستاره تیمش رابطه برقرار می کند، نقشه های او به هم می ریزد...
1 مرتبه نامزدی جایزه .BAFTA Film Award. همچنین 11 جایزه و نامزد دریافت 13 جایزه دیگر.
پس از چهار سال «ویکتور» (رابال) از زندان آزاد می شود. او هنوز به «النا» (نری) علاقه دارد، اما «النا» با پلیس سابق، «دیوید» (باردم) ازدواج کرده است. «دیوید» همان پلیسی است که چهار سال پیش بر اثر شلیک اتفاقی اسلحه ی «ویکتور» فلج شده و حالا به صندلی چرخدارش میخکوب است...
نادژدا، معلم جوان بلغارستانی، سعی میکند دزد کلاسش را پیدا کند و به او درس اخلاق بدهد. اما با بدهکار شدن به قاچاقچیان، خودش در مشکل اخلاقی گیر میافتد.
برنده 3 جایزه اسکار. همچنین 21 جایزه و نامزد دریافت 20 جایزه دیگر.
رومانی، سال ۱۴۶۲٫ سلحشوری به نام «ولاد»، معروف به «دراکولا» (اولدمن) از نبرد با سپاهیان ترک باز می گردد و می فهمد که همسرش، «الیزابتا» (رایدر)، به تصور مرگ او خودکشی کرده است. «دراکولا» ایمانش را رها می کند و خون آشام می شود. لندن، ۱۸۹۷٫ «جاناتان هارکر» (ریوز) به ترانسیلوانی اعزام می شود تا معامله ی املاکی در انگلستان را با «کنت دراکولا» به پایان برساند…
داستان فیلم درباره ی زوجی هست که برای استراحت و کمی آرامش به کلبه ای در اطراف یک کوه می روند. اما آنها در ادامه درمی یابند که نیرویی مرموز برای آنها کمین کرده است و…
این مستند به محض تکمیل شدن، مورد محکومیت و تلاش برای سانسور نهادی قرار گرفت. این فیلم نشان می دهد که چگونه یک مرد در جامعه تمامیت خواه بلغارستان کمونیستی با استفاده از مرد دیگری برای خود حرفه ای می سازد. عمو تونی در همکاری با دی.دی که از نظر سیاسی صاحب امتیاز بود، فیلم های محوری را در دهه هفتاد تولید کرد که تاریخ را تغییر داد، اما نام او ناشناخته ماند.
داستانی از عشق ممنوع در آینده ای دیستوپیایی که در آن فناوری انتقال از راه دور دو پناهنده را قادر می سازد از نسل کشی فرار کنند. وقتی آنها به تلهپورتر اشتباهی اعتماد میکنند، اکاترینا و آنیا از هم جدا میشوند. در یک تلاش ناامیدانه برای متحد شدن، قهرمانان ما در یک حلقه موذی قاچاق انسان با سیاستمداران فاسد درگیر می شوند...
خط اصلی داستان حول محور تادئوش کرزاکوسکی (کریستوف کوالوسکی) مدیر یک شرکت دولتی در حال ورشکستگی می چرخد. وقتی معشوقه او، دختر یکی از بزرگان حزب کمونیست، اعلام می کند که باردار است تادئوش می داند که برای حفظ آبرو و شغلش باید با او ازدواج کند...
ماریون و بن در Tinder با هم آشنا می شوند و شباهت زیادی با هم ندارند. با این حال آنها با وجود توصیه های اطرافیان همچنان تصمیم می گیرند با هم به تعطیلات بروند...
داستان گروه کوچکی از آخرین دزدان دریایی دریای سیاه را میبینیم که هنوز به سنتها و اصول قدیمی خود پایبند هستند و به شکار غنیمت میپردازند. آنها به دلیل انسانیت و عدم مشارکت در اعمال خشونتآمیز، مورد علاقهی مردم منطقه هستند و تعداد زیادی طرفدار دارند...
برنده 137 جایزه همچنین نامزد دریافت 30 جایزه دیگر.
داستان ناشنیده ای از پدری که از دخترش به عنوان طعمه برای دستگیری یک قانون شکن استفاده می کند. داستانی دیده نشده از عشق بین یک دزد نترس و یک خانم نجیب با پایانی غیرمنتظره...