در شهر نانسی و در حین برگزاری حراجی آثار هنری به سبک آرنوو، جسدی پیدا میشود که کاپیتان لارنس وبر و ستوان کلویی گوئرین پرونده این قتل را بر عهده میگیرند و تحقیقات خود را برای کشف حقیقت آغاز میکنند.
مدی، دانشجویی که شبها به عنوان قفلساز کار میکند، شبی با دختری مرموز به نام کلر آشنا میشود. کلر کسی نیست که ادعا میکند و مدی باید در یک شب، در شهری پر از آشوب، بیگناهی خود را ثابت کند.
پسربچهای که مادرش او را رها کرده است، با یک تبهکار فراری مواجه میشود که تصمیم میگیرد او را با خود همراه کند. مرد و کودک خیلی زود به یکدیگر علاقهمند میشوند و مانند پدری و پسری، رابطهای ناگسستنی پیدا میکنند.
جولی شانزده ساله، علیرغم بیماری و هشدارهای پزشکان و خانوادهاش، تصمیم میگیرد که به رویاهایش پایبند باشد. او از عشقش باردار میشود و با پنهان کردن بارداریاش، تصمیم میگیرد که بچه را نگه دارد. جولی با این کار، به همه یادآوری میکند که زندگی کوتاه است و باید از لحظات آن به بهترین شکل ممکن استفاده کرد.
زوئی مرد رؤیاهایش را در دنیای پیچیدهی مجردی و اپلیکیشنهای دوستیابی پیدا میکند، اما این خوشبختی کوتاه است و رابینسون به کما میرود. زوئی به اشتباه نامزد او میشود و مسئولیت فرزندانش را بر عهده میگیرد. او باید نقش دوست دختر بینقص را برای مردی که به سختی میشناسد، بازی کند.
یک تریلر خونین (چیزی شبیه به ترکیب آگاتا کریستی و منطقه Twilight) به "پشت صحنه" خودش تبدیل میشود، یک گفتگوی واقعاً پرحرف - گفتگویی درباره فیلم، درباره ترس، درباره داستان. نوعی فیلم که هرچه کمتر بدانی، بهتر است.
باربی، که زمانی یک مادر و شریک فداکار بود، با چالشهای جدیدی روبرو میشود زیرا به سن ۵۵ سالگی میرسد و به تاریکی، خشونت و پوچی فرو میرود، در حالی که با هویت، روابط و پیچیدگیهای زندگی خود دست و پنجه نرم میکند.
الیزابت جوان از این خبر که مادر عجیب و غریبش وصیت کرده بود خاکسترش را بین پنج شوهر سابقش پخش کنند، شوکه می شود. الیزابت تصمیم می گیرد که به وصیت مادرش عمل کند، اما این سفر مسیر زندگی اش را به طور کلی تغییر می دهد.
پدربزرگی تصمیم میگیرد یک کسب و کار نگهداری از کودک را به همراه یک فرد مطلقه رنجور که از قضا، روزگاری ستارهی مسابقات تلویزیونی بوده و اکنون در پی بازگشت به اوج است، راهاندازی کند.
پس از یک جدایی دردناک، آریانه به خانهاش برمیگردد و شغلی بهعنوان مترجم برای کارگران مهاجر فصلی پیدا میکند. با مشاهده سوءاستفادههایی که در محل کار رخ میدهد، آریانه باید تصمیم بگیرد تا چه اندازه حاضر است برای مقابله با این بیعدالتیها قدم بردارد.
رهبران هفت کشور دموکراتیک ثروتمند در حالی که در حال تهیه بیانیهای در مورد یک بحران جهانی هستند در جنگل گم میشوند و در تلاش برای یافتن راه خروج با خطر مواجه میشوند.
این فیلم، داستان حماسی سربازان خارجی را روایت میکند که در ماه مارس سال ۱۹۴۵ میلادی، در جنگهای خونین برای دفاع از خاک فرانسه شرکت کردند. با این حال، پس از شکست در برابر نیروهای ژاپنی، این سربازان شجاع در دل جنگلهای انبوه گرفتار شدند و سفری پر از رنج و مشقت را برای فرار آغاز کردند.
بنویت برای فرار از مشکلات مالی، تصمیم میگیرد به والدین ثروتمندش دروغ بگوید و وانمود کند که قصد ازدواج دارد. اما برنامههای او زمانی به هم میریزد که نامزد ساختگیاش، سفر را کنسل میکند. در نهایت، بنویت مجبور میشود یک راننده اوبر را به عنوان نامزد جعلی خود به یک سفر خانوادگی ببرد.
این فیلم داستان زندگی یک برنده لاتاری را روایت میکند که پس از برنده شدن، زندگیاش به یک کابوس تبدیل میشود. فیلم با تقسیمبندی به پنج بخش، مراحل مختلف این تغییر ناگهان را نشان میدهد.