در سال ۱۹۱۹، جوانی آرمانگرا به نام اسیا، درگیر ماجرایی خطرناک برای یافتن یک عصای جادویی میشود. در این ماجرا، او با یک کلاهبردار آشنا میشود و مجبور میشود تا مهارتهای کلاهبرداری را بیاموزد. این تجربه، شخصیت او را تغییر داده و او را به یک کلاهبردار بزرگ تبدیل میکند.
واریا و آرسنی، دو کودک یتیم، از روستای زادگاهشان به خانهی پدر و مادر خواندهشان کوچ میکنند. اما رؤیای آنها برای داشتن زندگیای خوشایند، با ظهور نیرویی مرموز و باستانی، به کابوسی تلخ تبدیل میشود.
یک فیلمساز جوان با کشف آرشیو عکسهای پدربزرگش، تلاش میکند تا او را بهتر بشناسد و به ریشههای خانوادگی خود پی ببرد. اما با پیشروی بیماری آلزایمر در پدربزرگ، ایهور با چالش حفظ خاطرات و مقابله با فراموشی روبهرو میشود.
در بحبوحه دوران کمونیسم، پناهندهای بیپول دل به یک خونآشام جوان و خاص میسپارد که همراه با خدمتکار دست و پا چلفتیاش در ساحل اوقات خود را سپری میکند. داستانی کمدی با محوریت خونآشام و رویکردی مارکسیستی.
در این فیلم، شاهد ماجرای یک جراح زن هستیم که باید در شرایطی خاص، عمل جراحی روی یک فضانورد را انجام دهد. وضعیت جسمانی این فضانورد به گونهای است که امکان بازگشت فوری او به زمین وجود ندارد و جراح باید تمام تلاش خود را برای نجات جان او به کار ببندد.
کشتی "بلبل" خانهی گروهی از ماهیگیران است. دو جوان به آنها ملحق میشوند، اما سفری که تصور میکردند، با سختیهای زیادی همراه است. طوفان تنها خطر پیش روی آنها نیست.
لیزا با تاکسی به خانه برمیگردد، راننده، ساشا، با تجربه و کاربلد است و به خواستههای هر مسافری، حتی سختگیرترینها، احترام میگذارد. در پیچ و خمهای تاریک شهر، خطرات پنهان زیادی وجود دارد و شاید بزرگترین خطر، کسی نباشد که فکرش را میکنید.
ویکتور و اولگا که سالهاست در زندگی مشترکی پر از تنش و کینه به سر میبرند، بالاخره موفق به پرداخت وام مسکن خود شدهاند و به نظر میرسد از زندگی در آپارتمان جدید خود لذت میبرند. اما آرامش آنها با سر و صدا و روابط نامتعارف همسایگان کناری از بین میرود.
ژانا که 20 سال از پدرش جدا بوده، پس از خبر مرگ او به شهر زادگاهش بازمیگردد. او قصد دارد پس از مراسم تشییع جنازه به مسکو بازگردد، اما پدرش به طور معجزه آسایی زنده میشود و از او میخواهد که آخرین روز باقیمانده را با هم بگذرانند.
دو دوست در سفری به دنبال اشیاء جنگ جهانی دوم، به طور معجزه آسایی به گذشته و میانه نبردی در سائور-موگیلا فرستاده میشوند. آنها باید بین ماندن و کمک به سربازان یا بازگشت به زمان خود، یکی را انتخاب کنند.
ویتولد پیلتسکی، مبارز لهستانی، با نفوذ به اردوگاه آشویتس، شاهد جنایات هولناکی در دوران جنگ جهانی دوم میشود. پس از جنگ، توسط کمونیستها دستگیر و اعدام میشود. خاطرات او از این دوران تاریک، سند مظلومیت مردم لهستان و جنایات رژیمهای دیکتاتوری است.
یک ون کوچک در جادههای جنگزده اوکراین حرکت میکند و شهروندان اوکراینی را که خانههای خود را در خط مقدم جبهه رها کردهاند، سوار میکند. این ون با جابهجایی آنها در میان این چشمانداز ویرانشده به سمت تبعید، به پناهگاهی شکننده و مکانی برای رازها و درد دلهای مسافرانش تبدیل میشود.
در پاییز سال 1944، هنگامی که جنگ جهانی دوم به لحظات پایانی خود نزدیک میشود، نیکو، نوجوانی جسور، سفری دشوار را در میان طبیعت بکر و وحشی کوههای آپوسنی آغاز میکند. هدف او نجات جان اسبهای خانوادهاش است که در خطر نابودی قرار دارند.
در منطقهای جنگلی در شمال سن پترزبورگ، طی سه دهه گذشته، افراد ناپدید شدهاندو اجساد اندکی پیدا شدهاند. در ۲۰۱۷، گروهی از داوطلبان برای جستجوی یک نوجوان گمشده به جنگل رفتند و ناپدید شدند. مردم محلی معتقدند که آنها توسط روحی به نام "بیوه لنگ" ربوده شدهاند.