یک زن جوان که دچار آسیب روحی شده، در جلسات هیپنوتیزم به دنبال بازیابی خاطراتش است. او نام "تومی" را به طور مکرر تکرار میکند، اما نمیداند این نام از کجا آمده است.
یک اسکادران از سربازان نیروی دفاع شخصی ژاپنی خود را در طول زمان به دوران کشورهای متخاصم کشورشان منتقل میکنند، زمانی که قبیلههای سامورایی رقیب برای تبدیل شدن به شوگون برتر میجنگیدند. رهبر گروه، ستوان ایبا، این را فرصتی عالی برای تحقق رویای خود برای تبدیل شدن به حاکم ژاپن میبیند. برای رسیدن به این هدف، او نیروهای خود را با نیروهای ارتش متحد می کند
ایچیکو در یک شهر بزرگ زندگی می کرد ، واقع در کوهی در منطقه توهوکو او خودکفا است. ایچیکو از انرژی زندگی در میان طبیعت و خوردن غذاهایی که از مواد فصلی تهیه می کند برخوردار می شود.
کییکو، دختر یک آشپز سوشی مشهور، به دلیل تمرینات سخت کاراته از خانه فرار کرده و در یک مهمانسرای روستایی مشغول به کار میشود، اما با برخوردهای بد دیگران روبهرو میشود.
روحی شیطانی و مرموز به نام گورمت، دانشجویی جوان به نام کانکی را به رستورانی عجیب و غریب دعوت میکند. در این رستوران، ممکن است خود کانکی به عنوان یکی از غذاهای عجیب و غریب منوی آنها قرار بگیرد.
2 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 5 جایزه و نامزد دریافت 6 جایزه دیگر.
مردم فقیر یک دهکده که مدام توسط راهزن ها مورد هجوم قرار می گیرند، از یک سامورایی درخواست کمک می کنند. او 6 سامورایی دیگر را جمع می کند و آن ها به مردم دهکده می آموزند که چطور از خودشان دفاع کنند و در ازای آن، مردم روزانه سه وعده غذایی مختصر به آن ها می دهند. فیلم زمانی به اوج خود می رسد که 40 راهزن به دهکده حمله می کنند و ...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 4 جایزه و نامزد دریافت 1 جایزه دیگر.
یک جنگجو که از شهر به بیرون رانده شده بود بعد از چندین سال بازمیگرد و میبیند که شهر توسط دو گروه اوباش اشغال شده است. حال او تصمیم میگیرد این دو گروه را بر علیه هم بشوراند تا شهر را دوباره آزاد کند…
یک کارآگاه پلیس که م.ت.ج.ا.وزی را دستگیر کرده است، با کشف این حقیقت که مجرم اهل همان روستای پدری اوست، از تاریخ سیاه و پر از خشونت آن روستا پرده برمیدارد.
جوانی در نزدیکی یک صومعه بودایی، عاشق دختری میشود و او را باردار میکند. پس از افشای این راز، او برای فرار از مشکلات به شاگردی یک مجسمهساز میرود اما با ادامهی روابطش، اوضاع پیچیدهتر میشود.
سه جهانگرد در جست و جوي هيجان و ماجرا، صحبت شهرکي در اسلواکي را مي شنوند که جمعيت مذکرش به خاطر جنگ داخلي کاهش يافته و تصميم مي گيرند به آن شهرک پرت و ناآشنا بروند...