داستان تکان دهنده ادوارد لیمونوف، شاعر رادیکال شوروی که در نیویورک به یک ولگرد تبدیل شد، در فرانسه غوغایی به پا کرد و در روسیه به یک ضدقهرمان سیاسی تبدیل شد.
در سایه رشتهکوههای پیرنه، پهناورترین صحرای اروپا آرمیده است. این سرزمین، با وجود شباهت بسیار به سطح ماه، مملو از حیات است و کاوش در آن تجربهای منحصربهفرد را رقم میزند.
آلفونسو (دل کامپو)، ادواردو (ویلارتورو) و همسر ادواردو، کریستینا (روئل)، هنگام بازدید از جنگل گم میشوند. راهبی عجیب آنها را پیدا کرده و به صومعهای باستانی میبرد. در آنجا، این سه دوست دچار تغییرات شخصیتی میشوند، بهویژه کریستینا که سعی میکند آلفونسو را اغوا کند، که به طرز عجیبی با داستانی که راهبی پیر تعریف میکند، همخوانی دارد. پس از تلاشهای فراوان برای فرار، آلفونسو...
مارتا، زنی که مورد خشونت خانگی قرار گرفته، کلیشههای رایج در مورد قربانیان خشونت خانگی را به چالش میکشد. او نشان میدهد که خشونت خانگی میتواند برای هر کسی اتفاق بیفتد و قربانیان لزوماً ضعیف یا از طبقات پایین جامعه نیستند.
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 6 جایزه و نامزد دریافت 8 جایزه دیگر.
یک مرد باغبان در لس آنجلس سعی دارد پسرش را از دمخور شدن با گروه های اراذل و اوباش منع کند و به او فرصت هایی بدهد که خودش هیچ موقع در زندگی نداشته است...
آدام مورفی، مردی موفق در عرصه املاک و مستغلات که به زندگی مجردی خود افتخار میکند، پس از ابتلا به یک بیماری مقاربتی، مجبور میشود با نتایج روابط متعدد یکشبهاش روبهرو شود و در این مسیر، به نقصهای شخصیتی خود پی میبرد.
6 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 32 جایزه و نامزد دریافت 48 جایزه دیگر.
فیلم داستان یک روانشناس کودکان به نام مالکوم کرو را روایت میکند که سعی در بهبود وضعیت یک کودک دارد. این پسر کوچک که نامش کول است ارواح را میبیند و از این موضوع میترسد. کرو با او دوست میشود و سعی میکند تا کول را درمان کند….
هنگامی که جورج لوپز برای نخستین بار در برنامه ویژه استندآپ کمدی انفرادی خود در شبکه HBO روی صحنه میرود، باید انتظار هر اتفاق غیرمنتظرهای را داشت. این برنامه که در مقابل تماشاگران پرشوری در تئاتر داج شهر فینیکس ایالت آریزونا اجرا میشود، نمایشی بیپرده از این کمدین مشهور خواهد بود.
ماریانا به دنبال فرار از خود و زندگیاش در بوگوتا است و میخواهد به مکانی دوردست برود. سفر او با مالت آغاز میشود، اما قبل از آن، باید از مناطق دیگری عبور کند.
آیتانا پس از سه سال دوری، برای جشن کریسمس به خانه بازمیگردد. اما با صحنهای عجیب مواجه میشود: والدینش او را با زنی ناشناس جایگزین کردهاند و آن زن را مانند دختر واقعیشان گرامی میدارند. آیتانا در پی کشف حقیقت، به رازی هولناک و خونین دست مییابد.
داستان دربارهٔ مرد جوان سیاهپوستی است که به دلیل بزرگ شدن در محلهای سفیدپوست، احساس میکند از جامعهٔ سیاهپوستان دور افتاده است. او برای یافتن هویت خود، به محلههای فقیرنشین میرود و با پسرعموی گانگسترش وقت میگذراند. اما در آنجا با واقعیتهای تلخ و خشونتآمیز زندگی در این محلهها روبرو میشود.