گروهی از دوستان کنجکاو، به منظور بررسی افسانه "مرد ملوان"، که گفته میشود کارخانه و اسکلههای محلی را تسخیر میکند، به طور پنهانی وارد یک کارخانه متروکه کنسرو سازی اسفناج میشوند.
تیموتی مکوی، سرباز بازنشسته ارتش، پس از واقعه محاصره واکو، طرحی شوم و مرگبار را پیریزی میکند. این اثر، یک تریلر روانشناختی است که به نمایش گذاشتن فجیعترین عمل تروریستی در داخل خاک ایالات متحده میپردازد.
این فیلم، اقتباسی کمدی-درام از نمایشنامهٔ "بودن سیرانو" است و داستان پسری را به تصویر میکشد که برای رهایی از خشونتهای پدرش، به دنیایی خیالی پناه میبرد. او در این دنیای خیالی، شخصیتی را خلق میکند که مظهر قدرت، شجاعت و مهربانی است، و از این طریق، با ترسها و زخمهای روحی خود مقابله میکند.
لیو چون هه، جوانی که دچار فلج مغزی است، با تلاش و پشتکار، هم به رویای مادربزرگش جامه عمل میپوشاند و هم معنای واقعی زندگی خود را مییابد. او با غلبه بر مشکلات جسمی و ذهنی، تحولی بزرگ را تجربه میکند و فصل جدیدی را در زندگیاش آغاز میکند.
بازرسی که به دلیل تخلفی تنزل رتبه پیدا کرده، مشغول پیگیری پروندهای در مورد یک شبکه تبهکارانه است که به جعل و فروش جواهرات تقلبی مشغول هستند. او در این راه، ناخواسته وارد مسیری پرمخاطره میشود که جانش را به خطر میاندازد.
زوجی متاهل که قصد داشتند از یکدیگر جدا شوند، در یک حادثه دچار فراموشی می شوند. آنها دیگر هیچ خاطره ای از یکدیگر یا زندگی مشترکشان ندارند. با این حال، آنها دوباره عاشق یکدیگر می شوند. خانواده های آنها که از این موضوع مطلع می شوند، سعی می کنند حافظه آنها را بازگردانند تا طلاق آنها نهایی شود.
داستان این فیلم در هندوستان دهه بیست میلادی رخ میدهد و درباره پسری جوان است که با یک اسب پرشور دوست میشود. در این دوران پرآشوب، تلاش این پسر برای رام کردن اسب و سوار شدن بر آن، او را به مبارزات مردم کشورش برای استقلال پیوند میدهد.
بر اساس رویدادهای واقعی که در سال ۱۹۷۵ رخ داد. این اثر، حوادثی را که تحت رهبری خانم ایندیرا گاندی، یکی از قدرتمندترین زنان تاریخ هند، اتفاق افتاد، شرح میدهد.
داستان در مورد پاسکواله، مربی سگِ بدشانس و ناشی است. او که بار دیگر در مسابقهٔ چابکی از همسر پیشین خود شکست خورده، باید برای تأمین هزینهٔ زندگی و گشایشِ مرکز آموزشیاش، راه دیگری برای کسب درآمد بیابد.