یک کودک ماجراجو به نام کلویی پس از اینکه از خانهشان که توسط پدرش به دلایلی نامعلوم و رازآلود مهر و موم شده بود فرار میکند ، با دنیای عجیب و غریب و اسرارآمیزی که در انتظارش است مواجه میشود و…
در فیلم جومانجی: مرحله بعدی، مشاهده میکنیم که اسپنسر بازی جومانجی را تعمیر میکند اما ناپدید شده و دوستانش هم دوباره به بازی منتقل میشوند. البته اینبار بازی ایراداتی پیدا کرده و شخصیتهای جدید، در نقش برخی از شخصیتهای قدیمی ظاهر میشوند.
این فیلم داستان کشیشی به نام پدر برک را روایت میکند که دارای گذشتهی ناگوار و تاریکی هست. او برای بررسی علت مرگ مرموز یک راهبه به رومانی فرستاده میشود. اما…...
فیلم داستان “فرانک” و “لیندسی” دو مهمان یک عروسی است. این دو به تنهایی در زندگی شخصیشان ناکام بوده اند و سعی دارند یک دوستی نزدیک و صمیمی با یکدیگر ایجاد کنند…
داستان این فیلم اکشن و جنگی که در آگوست دههی شصت میلادی روایت میشود ، دربارهی گروهی از سربازان جوان و بیتجربهی استرالیا و نیوزلندی میباشد که در حال جنگیدن در برابر بیش از دو هزار و پانصد سرباز ویتنام شمالی و ویتکنگی هستند ، در این جنگ صدمات زیادی به هر دو طرف وارد میشود و…
«روی مکبراید» ماموریت خطرناک کاوش در منظومه شمسی را به منظور یافتن پدر و تیم نفرین شده همراهش را سی سال پس از اعزام آنها برعهده میگیرد و ناگهان با انفجاری مواجه میشود که تمام هستی را تهدید میکند.
این فیلم داستان دو جوان را به تصویر میکشد که تصمیم میگیرند برای گذراندن آخر هفته به نیویورک بروند ، آنها بعداز رسیدن به نیویورک با وضعیت بد آب و هوایی و یک سری ماجراهای دیگر مواجه می شوند ، که…
«جانگسو» مأمور تحویل کالا با هائمی دختری که زمانی در محله او زندگی میکرد، روبرو میشود. «هائمی» از «جانگسو» میخواهد وقتی او به آفریقا سفر میکند مراقب گربهاش باشد. «هائمی» از سفر برمیگردد و یک مرد جوان اسرارآمیز به نام «بن» را که در سفر با او آشنا شده است، به «جانگسو» معرفی میکند. یک روز «بن» با «جانگسو» درباره نامعمولترین سرگرمی خود صحبت میکند.
این فیلم داستان یک نوجوان انگلیسی از تبار پاکستانی به نام جاوید (با بازی ویویک کالرا) را حکایت میکند که در سال ۱۹۸۷ در شهر لوتون انگلستان زندگی میکند و در حال بزرگ شدن است. او در میان آشفتگیهای نژادی و مشکلات اقتصادی که در این برهه زمانی وجود داشت، شعر مینویسد. او قصد دارد از همین شعر نوشتن به عنوان یک راه فرار از شهری که در آن ساکن بود و دیگر قدرت تحمل کردنش را نداشت و همچنین پدر سنتی و غیرقابل انعطاف خود، استفاده کند. اما زمانی که یکی از همکلاسیهایش، موسیقی بروس اسپرینگستین را به جاوید معرفی میکند، او میتواند یک برابری و شباهت را بین زندگی طبقه کارگری خود و آن اشعار قدرتمند ببیند. به همین ترتیب جاوید نه تنها یک مسیر خوب برای زندگی خود پیدا میکند، بلکه بعد از گذشت مدتی این جسارت را در خود مییابد که با صدای منحصربهفردی که دارد، خود را ابراز کند و به نمایش بگذارد.
این مرتبه نیز این چهار نفر باید بتوانند در دنیای تغییریافتهٔ زامبیها زنده بمانند. پس از گذشت چند سال، جمعیت زامبیها کمتر شده است و همین موضوع باعث بیحوصلگی شخصیتهای اصلی داستان میشود و به دنبال یک نقشهٔ نجات اساسی هستند. بار دیگر سفر جادهای شخصیتها را شاهد خواهیم بود و البته شخصیتها با نژاد جدیدی از زامبیها مواجه میشوند که از آنها به عنوان سوپرزامبی نام برده میشود که بسیار بزرگتر، قویتر و البته جهندهتر از زامبیهای معمولی قسمت ابتدایی هستند ...
اتفاقات این فیلم در دههی شصت میلادی و در شهر کوچکی در مونتانا رخ میدهد. در نزدیکی محل زندگی یک خانواده ، آتش جنگلی غیرقابل مهاری در نزدیکیهای مرز کانادا زبانه میکشد. زمانی که جری پدر خانواده کار خود را از دست میدهد و دیگر هیچ امیدی برای زندگی کردن ندارد، تصمیم میگیرد که به تیم مبارزهای که قصد خاموش کردن آتش را دارند ، بپیوندد. به همین دلیل، همسر و فرزند خود را ترک میکند تا به دنبال هدف جدید خود برود. اما جو پسر نوجوان خانواده ناگهان خود را در شرایطی میبیند که باید نقش یک فرد بالغ را ایفا کند. جو شاهد این است که مادرش چقدر تلاش میکند تا سرش را بالا بگیرد و با مشکلات بسیار زیاد خود و پسرش دست و پنجه نرم کند و…