در روسیه، در دهه 1820 میلادی، اونگین املاک روستایی عمویش را به ارث میبرد و از شهر سن پترزبورگ به آنجا نقل مکان میکند. او با همسایهاش، لنسکی، طرح دوستی میریزد و از طریق او با دختری به نام تاتیانا آشنا میشود. تاتیانا دلباخته اونگین میگردد، اما اونگین صرفاً خواهان دوستی با اوست.
"مایک مکس" یه تولید کننده در هالیوود است که به لطف فیلمهای اکشن بی رحمانه و خونی، قدرتمند و ثروتمند می شود. همسرش "پیج"، که "مایک" او را نادیده گرفته است، در نزدیکی جدایی از وی می باشد. از قضا "مایک" توسط دو راهزن ربوده می شود، اما فرار می کند و در خانواده باغبان مکزیکی اش برای مدتی مخفی می شود و...
تری یک فضول خودکشی است که به نظر نمی رسد بتواند خود را بکشد. در حالی که یک بار تلاش می کند، نیک را ملاقات می کند که بیمار لاعلاج است. آنها هر دو با هم دوست می می شوند و در زمان محدود به یکدیگر کمک می کنند...
"ورونیکا فرانکو" (مک کورمک) در شهر ونیز قرن شانزدهم در فقر و بی پولی زندگی می کند. وی فرانسه را متقاعد کرده تا در جنگ علیه عثمانی به ونیز کمک نماید. او با این کار به قهرمان شهر تبدیل می شود و ...
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 5 جایزه و نامزد دریافت 15 جایزه دیگر.
هلدن و بنکی هر دو طراح کتاب های کمیک هستند. همه چیز خوب پیش می رود تا اینکه آن دو با دختری بنام آلیسا آشنا می شوند، که او نیز طراح کتاب های کمیک است. هلدن عاشق این دختر می شود، اما …
پس از آزادی از زندان ، بیلی قرار است به دیدار پدر و مادرش برود. این باعث می شود بیلی بازی کند ، زیرا دختری را می رباید و او را مجبور می کند که برای ملاقات به عنوان همسرش عمل کند.
هلن،نامزد مردی خوشتیپ و خوش قیافه بنام جکسون برینگ میباشد زمانی که هلن از جکسون بچه دار می شود و با هم ازدواج می کنند، تصمیم می گیرند تا به زادگاه جکسون بروند و فرزندشان را آنجا بزرگ کنند. اما مادر جکسون که آنجا زندگی می کند شروع به انجام دادن کارهای عجیب و غریب میکند. همچنین انگار زیاد میانهی خوبی با هلن ندارد...