داستان واقعی «هینریک هارر»، کوهنورد اتریشی که در زمان تصاحب تبت توسط چین، با «دالایی لاما» دوست می شود...

دنیای آینده. زمین برای جدال در برابر حشرات غول آسایی از سیارات دیگر که به مایه ی تهدیدی جدی بدل شده اند، آماده می شود. «جانی» (وان دین) و «کارمن» (ریچاردز)، هم مدرسه ای های دل باخته ی یک دیگر که از هم جدا شده اند و به ارتش پیوسته اند، دوباره طی علملیات جنگی در فضا یک دیگر را می یابند. خیلی زود جنگ آدم ها و حشره ها شدت می گیرد…

«جوليان پاتر» (رابرتس) و «مايکل اونيل» (مالروني) تصميم گرفته اند اگر تا بيست و هشت سالگي مجرد مانده باشند، با هم ازدواج کنند. چيزي به جشن تولد بيست و هشت سالگي شان نمانده که «مايکل» با «جوليان» تماس مي گيرد. «جوليان» ابتدا تصور مي کند که «مايکل» قصد دارد به او پيشنهاد ازدواج بدهد، اما در مي يابد که «مايکل» قصد ازدواج با دختري ثروتمند به نام «کيمي والاس» (دياز) را دارد....

۴ سال پس از حوادث پارک ژوراسيک در جزيره نوبلار، «جان هاموند» در می يابد که در جزيره سورنا واقع در نزديکی جزيره نوبلار تعدادی زيادی دايناسور پرورش يافته اند. گروهی به رهبری پسر عموی هاموند که اکنون کنترل شرکت اينجن را در دست گرفته تصميم دارند تا اين دايناسورها را اسير کرده و به پارک دايناسورها در سان ديگو منتقل کنند تا از اين طريق بتواند درآمد کلانی را بدست آورند...

در آینده ای نه چندان دور، مردی با مشکلات ژنتیکی، آرزوی دیرینه ای برای رفتن به فضا دارد. جامعه «وینسنت فریمن» را بخاطر آرایش ژنتیکی نامناسبش در انسان های رده پایین قرار داده است، و او تنها می تواند در شغل های سطح پایین مشغول به کار شود. برای رسیدن به آرزویش، او هویت «جروم مورو»، شخصی با مشخصات ژنتیکی کامل، که بر اثر یک تصادف اتومبیل فلج شده است را جعل می کند. به کمک یک شخص حرفه‌ای، وینسنت موفق می شود در تست دی.ان.ای و نمونه های ادرار، تقلب کند. اما زمانی که نهایتا برای یک سفر فضایی انتخاب می شود، مدیر برنامه هایش کشته شده و پلیس تحقیقاتی را آغاز می کند و هویت جعلی او در معرض خطر قرار می گیرد …

 در سال ۱۹۷۸ اف بی ای مبارزه زیر زمینی علیه تشکیلات تبهکاران حرفه ای آغاز می کند. در این میان «دانی براسکو» (جانی دپ) ماموریت می یابد تا با نزدیک شدن به «بنجامین لفتی» (ال پاچینو) که برای مافیا کار میکند اطلاعاتی بدست آورد. این فیلم براساس یک داستان واقعی ساخته شده است...

 «کامرون پو» (کيج)، قهرمان سابق جنگ، پس از تحمل هشت سال زندان به جرم قتل تصادفي يک مرد در دفاع از همسر باردار خود، حالا قرار است که آزاد شود. اما او را سوار هواپيمايي مي کنند که حامل ده تن از خطرناک ترين محکومان سيستم قضايي امريکاست و کمي بعد، هواپيما را مي دزدند...

ملوين يودال (نيکلسن)، نويسنده ي داستان هاي عاشقانه، مردي است سخت وسواسي، بي حوصله و کج خلق. زندگي او از اين رو به آن رو مي شود چرا که از يک طرف همسايه اش در بيمارستان بستري شده و او ناگزير به نگه داري از سگ او شده است. و از طرف ديگر بايد به حل مشکلات «کارول» (هانت) پيشخدمت کافه اي که او بدان رفت و آمد دارد، کمک کند. «کارول» طاقت تحمل «ملوين» را دارد و «ملوين» نيز به «کارول» بي علاقه نيست...

 پس از نفرين خانواده ي رومانوف توسط راسپوتين ، آناستازيا ي کوچک را از مادربزرگش ملکه ماريا جدا مي کنند. آناستازيا در يک يتيم خانه بزرگ مي شود و در جواني با کساني آشنا مي شود که به اميد گرفتن جايزه اي از ملکه ي ثروتمند پير به دنبال دختري هستند که شبيه آناستازيا باشد تا او را به پاريس ببرند.

وقتی یک مربی بیسبال در شهری کوچک پیشنهادی از یک دبیرستان بزرگتر دریافت می کند، خانواده خود و تنها خانه ای را که می شناسد ترک می کند...

یک کشیش در حالی که به دنبال پاسخ هایی در مورد قتل وحشیانه دخترش می گردد، دنیای زیرین تاریک و پیچیده را کشف می کند...

در این اقتباس ادبی دیستوپیایی، یک زن جوان شجاع برای آب شیرین در اتحادیه اسکاندیناوی می جنگد، منطقه ای که به دلیل فاجعه زیست محیطی و حکومت نظامی سرکوبگر خشک شده است...

والریا مدتها آرزوی مادر شدن را داشت. پس از اینکه متوجه شد باردار است، انتظار دارد که احساس خوشبختی کند، اما چیزی عجیب در حال رخ دادن است...

هانا هدف گرا قبل از اینکه خیلی دیر شود فرزند دیگری می خواهد، اما به طور غیرمنتظره ای دوستش از او جدا می شود و دنیای هانا به هم می ریزد. هانا به درک این نتیجه می رسد که ممکن است به دنبال چیزهای اشتباهی در زندگی باشد...

رایان زمانی که به قتل متهم می شود با مشکل روبرو می شود. او برای اثبات بی گناهی خود، در حالی که به زندان منتقل می شود، فرار می کند...

 انگلستان، سال 1984. روزنامه نگاری بنام «آرتور استوارت» (بیل) در مورد یک خواننده راک بنام «برایان اسلید» (میرز) تحقیق می کند که به شدت تحت تاثیر خواننده آمریکایی بنام «کرت وایلد» (مک گریگور) قرار گرفته است، خواننده ای که کنسرت هایش در زمان خودش کاملا جنجالی بود و …

 یک دلال سابق مواد مخدر، به هوستون آمده تا با همسرش زندگی جدیدی را بعنوان یک معمار برای خودش آغاز کند. اما زمانی که به یکی از همکاران قدیمی اش بر می خورد، همه چیز به هم میریزد و …

جان لی (چو یان فت) که از طرف کسی قصد کشتن پلیسی را دارد، او را دنبال میکند و در نهایت پیدایش میکند، اما موقع کشتن او پشیمان میشود و متوجه میشود که آن پلیس را نباید به قتل برساند...

 پسر بچه ای به دنیا می آید و در هنگام زایمان مادرش از دنیا می رود , پدر او که یک سازنده ی آثار موسیقی است , ویولن خود را با ترکیبی از روغن جلا و خون او رنگ می کند و به بچه اش می دهد. اما بچه هم می میرد. ویولون به یتیم خانه سپرده می شود و …

آدمکشی به نام «ملوین خندان» (مارک والبرگ) برای پرداخت بدهی های دوستش، یک کار آدم ربای را قبول می کند و باید این کار را به همراه همکار غیر عادی اش انجام دهد...