فیلم حول و محور یک گروه دانشجو هندی می باشد ، یک دانشجوی سال اولی در طول گذرندان تحصیلات در دانشگاه تجربه های بامزه ای با هم اتاقی های خود به ارمغان می آورد..
"رانبیر راج" یتیم که کفشهای مندرس ژاپنی،شلواری انگلیسی،کلاهی روسی و قلبی هندوستانی با خود دارد به بمبئی سفر می کند تا آینده خود را بسازد.او مدال طلای خود را گرو گذاشته و با پول حاصل از آن قمار می کند اما شکست خورده و همه چیزش را از دست می دهد.او در ساحل با "ویدیا"،معلمی که یک مدرسه خصوصی را اداره می کند آشنا شده و عاشقش می شود و ...
یک پسر بعد از کشته شدن پدر و مادرش در صدد انتقام گرفتن از یانکیهاست و در این راه با یک سیاهپوست بنام آیزاک ( جیم براون ) همراه میشود تا انتقام خود را از آنها بگیرد...
گروهی از دانشمندان سیگنال های رادیویی از کهکشان آندرومدا دریافت می کنند و بعد از رمزگشایی متوجه میشوند که به آن ها یک برنامه کامپیوتری داده شده که به وسیله آن می توانند بدن انسان را طراحی کنند اما...
داستان در مورد زوجی است که با استفاده از دستگاهی اشیا و افراد را از رویاها به دنیای واقعی می آورند. داستان اصلی در مورد به زندگی آمدن شخصیت کمیک "جسی" است...
در پایان جنگ داخلی اسپانیا،"فاندو" پسری ده ساله تلاش می کند معنای جنگ و دستگیری پدرش را درک کند.مادر او مذهبی بوده و از طرفداران فاشیست است و پدرش متهم به عضویت از "قرمزها" شده است."فاندو" متوجه می شود که مادرش ممکن است در دستگیری پدرش دخالتی داشته باشد و...
در چشم اندازی ویران و مخروبه، گرمابه ای توسط یک مرد نابینای بداخلاق، همسر ناراضی او و پسرشان "آنتون" اداره می شود. او تنها و ساده لوح بوده و عاشق "ایوا" زیبا که به همراه پدرش به حمام آمده می شود و...
دیوید به نیواورلئان رفته و با ترد دستی های خود مردم را سر گرم میکند اما در انتها به یکی از خطرناک ترین کارهای موجود رو می آورد یعنی شلیک گلوله به خود توسط یکی از دوستانش.
پسری که در اندازه یک عروسک کوچک متولد شده، توسط یک آزمایشگاه ژنتیک ربوده شده و مجبور می شود راهی برای بازگشت نزد پدرش پیدا کند. "تام" با موجودات عجیبی برخورد کرده و در نهایت هم نوعان خود را پیدا می کند...
کارگردان فیلم "یوس استلینگ" نمایش تک نفره کمدین مشهور "فریک دی یونگ" را می بیند. سالها بعد او به کمدینی پرکار تبدیل شده است. کارگردان به همراه نویسنده ای جوان به سرعت یک فیلمنامه آماده کرده و...
"کوپفرکینگل" از کار خود در کوره های جسدسوزی در چکاسلواکی لذت می برد.او خواندن کتابهای تبتی در مورد مرگ را دوست داشته و از باوری که سوزاندن جسد می تواند عذاب را تسکین دهد حمایت می کند.او را "رنکه" که در جنگ جهانی اول برای اتریش جنگیده برخورد می کند و...
