آکیتو، نوجوانی ۱۷ ساله که سایه مرگ بر سر زندگیاش سایه افکنده و تنها یک سال تا پایان عمرش فرصت دارد، با یافتن راهی برای شاد کردن دختری مبتلا به بیماری لاعلاج که عمرش به شش ماه تقلیل یافته، معنای تازهای به زندگی خود میبخشد.
جوانی که دل در گرو عشق زنی دارد، در آستانه ازدواج با او قرار میگیرد. اما تقدیر، او را به مسیری غیرمنتظره میکشاند و او را ناگزیر به ازدواجی ناخواسته با زنی میکند که از او کینه به دل دارد و زندگی مشترک آنها مملو از تلخی و رنج میشود.
سون وو کونگ برای احیای درخت زندگی و نجات جهان، به گذشته سفر میکند، اما در این مسیر با چالشهای زیادی از جمله ضعف قدرت و دشمنی میمون مکاک روبرو میشود.
مادری غمگین و داغدار، قاتل دخترش را به خانه هوشمند خود میکشاند تا از او انتقام بگیرد. اما در این راه، در یک بازی منحرف و خطرناک گرفتار میشود که جان هردوی آنها را به خطر میاندازد.
این مستند داستان لوسی هال، بنیانگذار یکی از موفقترین مراکز ترک اعتیاد زنان در کشور، را روایت میکند. او با به اشتراک گذاشتن داستان خود از اعتیاد نسلها، به خانوادههای جورجیا کمک میکند.
عشق نوپای دنی و آنا به دلیل پاندمی کووید-۱۹ و مسدود شدن مرزها، از هم جدا میمانند. دنی که برای تمدید ویزا به اسپانیا سفر کرده بود، دیگر نمیتواند به آمریکا بازگردد.
GG، مخفف "بازی خوب"، داستان ست، یک گیمر مشتاق و مصمم را روایت میکند که در دنیای بازیهای ویدیویی غوطهور میشود و در حالی که با چالشهای مختلفی در خانواده خود روبرو است، به "بازیهای رقابتی گروهی" میپیوندد.
گروهی از دوستان که در یک کلبه کنار دریاچه ای دورافتاده هستند، زمانی که دوربین های تله کابین در ملک نشان می دهد که آنها توسط چیزی فراتر از مادر طبیعت احاطه شده اند، خود را در یک کابوس مرگبار می بینند.
این داستان درباره سه دوست دوران کودکی به نامهای نورا، جینی و مری است که هر تابستان را در یک اردوگاه تابستانی با هم میگذراندند. سالها بعد، زمانی که فرصتی برای دور هم جمع شدن در یک اردوی تابستانی دوباره به وجود میآید، آنها از آن استقبال میکنند.
داستانی که در دهه 1930 اتفاق می افتد و بر تیم قایقرانی دانشگاه واشنگتن تمرکز دارد، از آغاز آنها در دوران رکود اقتصادی تا کسب مدال طلا در المپیک برلین 1936...
ناگاتا ریاست گروهی تئاتری را بر عهده دارد. اما متاسفانه، او در مدیریت امور مالی گروه چندان موفق عمل نکرده و این امر سبب شده که اعضای گروه اعتماد لازم را به او نداشته باشند.
در یک کلانتری در جنوب لندن، یک بیخانمان هم سلولی خود را به قتل میرساند. پلیس کییرن کلی 53 ساله را مورد بازجویی قرار میدهد و او با خونسردی به ارتکاب دهها فقره قتل در طول چندین دهه، که بسیاری از آنها در متروی لندن رخ داده، اعتراف میکند.
فعالان به زنان سفیدپوست الهام میدهند تا با خود مقابله کنند و نژادپرستی و همدستی خود در برتری سفیدپوستان و نقشی را که میتوانند در فروپاشی سیستمهای ستم بازی کنند، بپذیرند.
داستان فیلم حول محور دراگوس بایندر، کارگردانی میچرخد که در پی کشف رازهای پنهان خانواده خود است و میکوشد تا با استفاده از قدرت فیلمسازی، بر زخمهای عمیق دوران کودکی خویش فائق آید.