در نمایش سالانهی کریسمس شهر، اتفاقی غیرمنتظره رخ میدهد. شش جوان شیطان با ایجاد آشوب، همه برنامهها را به هم میریزند و باعث شگفتی و تعجب همه میشوند.
لیا که عاشق جشن کریسمس است، همیشه از دور به این جشن نگاه میکرده، چون خودش یهودی است. با اینکه خانوادهاش هانوکا را جشن میگیرند، لیا همیشه آرزو داشته یک کریسمس سنتی را تجربه کند. حالا که گرهام، دوست پسرش، دعوتش کرده تا تعطیلات را با خانوادهاش در کانکتیکت بگذراند، خیلی ذوقزده است. لیا که مشتاق است آن کریسمس رویایی که همیشه تصورش را میکرده، تجربه کند...
یک تفنگدار نیروی دریایی در تلاش برای آزادی پسرعمویش از زندان، با پیچیدگیهای فساد در یک شهر کوچک روبهرو میشود. هنگامی که این تلاش به رویارویی خشونتباری با فرمانده پلیس محلی میانجامد، ماجرا ابعاد تازهای مییابد.
داستان از پیوند عجیبی بین یک جنگجوی باستانی و یک پلیس مدرن حکایت میکند. نبردی کهن برای نجات یک قبیله، به طور مرموزی به یک ماموریت خطرناک در زمان حال کشیده میشود.
ملانی، مادری که دختری اوتیسمی به نام جنی دارد، در حالی که برای ایجاد یک جشن رقص فراگیر در مدرسه با معلم جنی همکاری میکند، جنی که دانشآموز سال آخر دبیرستان است، مشغول برنامهریزی یک مهمانی شخصی با دوستانش است.
این داستان، روایت دختری است که برای انتقام گرفتن از کسانی که به برادرش ظلم کردهاند، دست به هر کاری میزند. در این مسیر پر فراز و نشیب، او و برادرش با چالشهای بزرگی روبرو میشوند که پیوند آنها را محکمتر یا شکنندهتر میکند.
این فیلم، داستان چهار خواهر و برادری است که به طور اتفاقی و در شرایطی غیرمنتظره، به خانهای جدید و پر از محبت میرسند. این داستان واقعی، با ترکیب طنز و درام، روایتی جذاب و دلنشین را برای مخاطب به ارمغان میآورد.
داستان پیدایش اُپتیموس پرایم و مگاترون، دو رباتی که بعدها به دشمنان سرسختی بدل شدند، اما روزی دوستان صمیمی و برادرانی بودند که سرنوشت سیاره سایبرترون را برای همیشه دگرگون کردند، هنوز ناشناخته مانده است.
در دنیایی که جادو همه چیز است، آستا، پسری که بدون هیچ قدرت جادویی به دنیا آمده است، قصد دارد به "شاه جادوگر" تبدیل شود، تا بر ناملایمات غلبه کند، قدرت خود را ثابت کند و سوگند خود را با دوستانش حفظ کند...
یک هنرمند سیاهپوست موفق، با بازگشت ناگهانی پدر معتادش، زندگیاش به هم میریزد. تلاش برای آشتی با پدر، آنها را با چالشهای بزرگی روبهرو میکند و به آنها میآموزد که فراموش کردن زخمهای گذشته، سختتر از بخشیدن است.
در شب کریسمس، خانوادهای برای آخرین تعطیلاتشان در خانه اجدادیشان گرد هم میآیند. با گذشت شب و افزایش تنشهای بین نسلها، یکی از نوجوانان همراه با دوستانش مخفیانه از خانه بیرون میزند تا محلهی زمستانی را به تسخیر خود درآورد.
آنیا، دختر یک سورتمهسوار حرفهای، در آخرین مسابقه پدرش شرکت میکند. پس از آسیب دیدن سگ پیشرویش، با همکاری سگ دیگری و با وجود رقابت شدید، تلاش میکند تا به پیروزی برسد.
یک خانواده سالهاست که توسط یک روح خبیث مورد آزار و اذیت قرار میگیرد. اما زمانی که یکی از اعضای خانواده به وجود این روح شک میکند، امنیت آنها به خطر میافتد.