جیانی ریموندی خواننده ضعیفی است. او از فرصت استفاده می کند و یک سری کنسرت در ریودوژانیرو برگزار می کند. با این حال همه چیز آنطور که او انتظار داشت پیش نمی رود و انگیزه های واقعی برگزارکننده به زودی آشکار می شود...
در زمان جونتا یونانی ، در یک اردوگاه ارتش منزوی ، یک ستوان یک سرباز را مجبور می کند تا تانگو را به او آموزش دهد تا از همسر سرهنگ خود بخواهد که با او برقصد...
برنی، مردی الکلی و خودویرانگر، مسئولیت نگهداری از خواهرزادهاش وینی را بر عهده میگیرد. او با رفتار خود باعث آزار و رنجش اطرافیانش میشود و وینی نیز اغلب به حال خود رها شده و تنها میماند.
در اولین روز به عنوان دانش آموز کلاس چهارم، سونه با یک غافلگیری ناخواسته روبرو می شود. یک پسر جدید روی صندلی او نشسته است، و او تمام چیزی است که سون می خواهد باشد. نه تنها این، بلکه نام او نیز سونه است - این بدترین شروع ممکن برای کلاس چهارم است.
جیمز و لیلی در جایی بدور از مردم دیگه زندگی میکنند و دخترانشان را در آرامش و محیطی امن بزرگ میکنند.اما زمانی یک موج و انفجاری فلج کننده از سرتاسر شهر عبور میکنه,همگی خانهایشان را ترک و درون قلعه ای جمع میشوند تا از حملات سایبری بدور باشند اما …
زنی روستایی به نام فاتوما همواره زمین شوهرش را کشت کرده و خانوادهاش را با قلب و روح خود مراقبت کرده است، بدون اینکه به او پاداش یا تقدیری داده شود. او با شرایط آب و هوایی نامساعد، حشرات و فقر مبارزه میکند...
این داستان مادر جوان ساندرا است که از شوهر بد دهن خود فرار می کند و با یک سیستم خراب مسکن مبارزه می کند. او تصمیم می گیرد خانه خود را بسازد و در این راه زندگی خود را بازسازی می کند و خود را دوباره کشف می کند...