الوئیز، زن جوانی با علاقه به طراحی مد، به طرز مرموزی خود را در زمان و مکان متفاوتی، یعنی سال ۱۹۶۶ در لندن و در بدن خواننده ای به نام سندی، میبیند. او در بدن سندی، وارد یک رابطه عاشقانه میشود. اما با گذر زمان متوجه میشود که زرق و برق دهه ۶۰ لندن آنطور که به نظر میرسد نیست…
یک معلم در یک شهر کوچک اورگان و برادرش، کلانتر محلی، متوجه می شوند که یک دانش آموز جوان راز خطرناکی را در خود پنهان می کند که می تواند عواقب ترسناکی داشته باشد...
داستان دختری به نام لوسی که با تصمیم گیری برای رسیدن به موفقیت حرفه ای بدون به خطر انداختن اخلاقیاتش، بازی بی رحمانه ای را در برابر دشمن سرد و حرفه ای خود، جاشوا، آغاز می کند...
دو مهندس ژنتیک امیدوارند با ترکیب موفقیت آمیز DNA حیوانات مختلف و بوجود آوردن حیوانات پیوندی جهت مصارف پزشکی، به شهرت برسند. اما آنها بعد از مدتی مخفیانه تصمیم میگیرند اینبار DNA انسان را با حیوانات ترکیب کنند.
«وايولت دورو» (رولندز)، «کارولاين» (هادسن) را که در يک خانه ي سالمندان کار مي کند، استخدام مي کند تا از شوهرش، «بن» (هرت) مراقبت کند. ديري نگذشته که «کارولاين» به اسناد و شواهدي دست مي يابد که ثابت مي کند «بن» و «وايولت» عضو يک فرقه ي شوم «هودو» هستند.
یک نیروی دریایی سابق توسط یک پیمانکار دفاعی استخدام می شود تا برای تکمیل یک معامله تسلیحاتی به پاناما سفر کند. در این فرآیند او با حمله ایالات متحده به پاناما درگیر می شود و درس مهمی در مورد ماهیت واقعی قدرت سیاسی می آموزد...
فیلمی به سبک وسترن در رابطه با کشاورزی که یک مرد مجروح را با مقداری پول نقد، پناه می دهد. اما تا وقتی که چشم به پول او دارد، مرد مجروح باید تصمیم بگیرد که به چه کسی اعتماد کند...
این داستان ادامه فیلم " سکوت بره ها " می باشد و در فلورانس ایتالیا پس از گذشتن یک دهه از حوادث سکوت بره ها آغاز می شود . هانیبال که یک بیمار روانی است توسط کلاریس استارلینگ که مامور FBI است در یک زندان با امنیت بسیار بالا ، ملاقات می شود . سپس او از زندان می گریزد و به امریکا باز می گردد و می کوشد تا با استارلینگ تماس بگیرد و نقشه انتقام جویی از یکی از قربانیان قدیمی اش را اجرا کند...
داستان فیلم در شهر روبوتها میگذرد. «رادنی» یک روبوت جوان با استعداد است که در خانوادهای فقیر به دنیا آمده! او هیچ گاه نتوانسته از قطعات خوبی بر خوردار شود و همیشه پدر ظرفشویش مجبور بوده قطعات یدکی کهنهی دیگران را برایش بیاورد. رادنی تصمیم میگیرد مخترع شود و روبات اعجوبهای درست میکند که کارهای جالبی از او سر میزند. رادنی تصمیم میگیرد به «روبوتسیتی» برود تا کارش را به «بیگ وِلد» رئیس محبوب روبوتسیتی و حامی مخترعین معرفی کند.