هنگامی که یک رهبر مرموز حکومت خود را در زندان بزرگ و ترسناک پلتفرم، که مجرمان مختلفی را در خود جای داده است، آغاز میکند، یک ساکن جدید، درگیر نبرد علیه این روش بحثبرانگیز و مبارزه با سیستم تغذیه وحشیانه میشود، اما…
گروهی از خلافکاران در شب هالووین به دنبال ارتکاب جرم هستند، اما به جای موفقیت، با یک دشمن قدرتمند و ماورایی مواجه میشوند که انتقام کارهای بد آنها را میگیرد.
الهام گرفته از یک داستان واقعی؛ ماجراجویی جذاب یک پنگوئن گمشده که از یک نشت نفت نجات پیدا میکند و زندگی یک ماهیگیر دلشکسته را دگرگون میکند. آنها به زودی به دوستان غیرمنتظرهای تبدیل میشوند که حتی اقیانوس پهناور نمیتواند آنها را از هم جدا کند.
در دهه 1930 در اوکلاهما، در میان طوفانهای گرد و غبار وحشتناکی که منطقه را فرا گرفته بود، زنی به شدت معتقد بود که یک نیروی شیطانی خانوادهاش را تهدید میکند.
فرانچسکا کابرینی، مهاجر ایتالیایی، پس از مشاهده بیماری و فقر در زاغههای نیویورک، سفری جسورانه را آغاز میکند تا شهردار خصمانه را متقاعد کند که برای صدها کودک یتیم مسکن و مراقبتهای بهداشتی فراهم کند...
پس از مرگ پدر خانواده، زندگی ناپایدار مادر و دختر از هم میپاشد. آنها باید قدرت را در یکدیگر بیابند تا بتوانند از نیروهای شیطانی که تهدید میکنند آنها را ببلعند جان سالم به در ببرند.
بعد از اتفاقات فیلم استری، شهر چاندری دوباره تسخیر شده است. این بار، زنان به طرز مرموزی توسط موجودی ترسناک و بیسر ربوده میشوند. یک بار دیگر، وظیفه نجات شهر و عزیزانشان بر عهده ویکی و دوستانش است.
دو تعمیرکار که از هم دل خوشی ندارند، بهطور اتفاقی درگیر یک ماجرا میشوند. هر دوی آنها را برای سرپوش گذاشتن روی اشتباه بزرگ یک مقام مهم نیویورکی صدا میزنند. در طول یک شب پر از حادثه، آنها مجبور میشوند اختلافات کوچک و غرورشان را کنار بگذارند تا از پس این کار بربیایند.
داستان در مورد یک کارآگاه خصوصی خارجی است که برای حل معمای مرگ مشکوک یکی از اعضای یک خانوادهی ثروتمند و قدرتمند در جزیرهی کرت یونان به آنجا میرود. وجود حسادتهای شدید در میان اعضای این خانواده، کار کارآگاه را بسیار سخت میکند.
این داستان اقتباسی از رمان کالین هوور است. لایلی پس از گذراندن دوران کودکی پر از حادثه، تصمیم میگیرد زندگی جدیدی را آغاز کند. یک ملاقات اتفاقی با یک جراح مغز و اعصاب، جرقهای در دل او میزند؛ اما لایلی کمکم زوایایی از شخصیت او را میبیند که او را به یاد رابطه والدینش میاندازد.
یک پیمانکار دائمی در وزارت دادگستری، مسئول نظارت دقیق بر افرادی است که از دستبند الکترونیکی استفاده میکنند. او همچنین از افسران مراقبت از مجرمان آزاد شده حمایت کرده و در مواقع اضطراری، از بروز خشونت و توهینهای کلامی جلوگیری میکند.
در دنیایی که اکسیژن کمیاب شده، یک مادر و دختر در ایست فلتبوش برای زنده ماندن تلاش میکنند. ناگهان، مزاحمانی به خانه آنها میآیند و مدعی میشوند که پدر گمشدهشان را میشناسند. مادر و دختر برای محافظت از خود و یکدیگر، باید با هم متحد شوند.