دانشجویی که برای فرار از دست کارفرمای نامردی به جزیرهای دورافتاده پناه برده بود، قصد داشت تا با برداشت گوجه فرنگی امرار معاش کند. اما سرنوشت او را به سوی ماجرایی هیجانانگیز سوق داد؛ جایی که با گروهی آدمهای عجیب و غریب، عشقی ناب و مبارزهای سخت برای بقا مواجه شد.
ملاتی، در حالی که از گرسنگی جان داده بود، جسد بیجانش در کنار مادری یافت شد که مشغول صرف غذای محبوبش، تلور ایكان پارانگ، بود. با این اتفاق تلخ، ملاتی به موجودی شبحوار به نام پونتیاناک تبدیل شد و با ترساندن اهالی روستا و بلعیدن غذایشان، وحشت را بر دل آنها انداخت.
در سال ۱۹۸۵، قتل یک ابرقهرمان تحت حمایت دولت، همکاران قانونشکنش او را از بازنشستگی بیرون میکشد و آنها را به سمت معمایی میکشاند که زندگی شخصیشان و حتی جهان را تهدید میکند.
براندون بکت، یک تکتیرانداز حرفهای، همراه با تیمش به کاستا وردا میرود تا از رهاسازی یک سلاح بسیار خطرناک توسط یک قاچاقچی سلاح جلوگیری کند. او در این مأموریت باید همزمان با رهبری تیم، یک تکتیرانداز تازه کار را آموزش دهد.
برنده 1 جایزه اسکار همچنین دریافت 21 جایزه دیگر. همچنین نامزد دریافت 20 جایزه دیگر.
داستان این فیلم در کپنهاگ سال 1919 اتفاق میافتد و درباره زنی جوان و کارگری است که پس از بیکار شدن و بارداری، با زنی آشنا میشود که یک آژانس فرزندخواندگی غیرقانونی را اداره میکند. اما کشف حقیقت تلخی درباره این آژانس، زندگی این زن جوان را دگرگون میکند.
فیلیپا جورجیو، امپراتور سابق، به عضویت یک بخش سری از ستارهفلیت درمیآید. این بخش مخفی مسئولیت حفاظت از فدراسیون متحد سیارات را بر عهده دارد. جورجیو در این مأموریت جدید، مجبور میشود با اشتباهات و گناهانی که در گذشته مرتکب شده است، روبهرو شود.
یک روز آرام پاییزی به یک فاجعه بزرگ تبدیل میشود. با این حال، داستانهای امیدبخش بازماندگان از این رویداد تلخ، نشان از قدرت انسان در برابر سختیها دارد.
یک دانشآموز نوجوان و نابغه که در یک مدرسه معتبر و خصوصی در واشنگتن درس میخواند، پس از آنکه برادر دوقلوی خود را در یک تیراندازی وحشیانه از دست میدهد، تصمیم میگیرد که خودش وارد عمل شود.
این داستان وسترن، ماجرای پدری و پسری است که پس از سالها جدایی، به دنبال یافتن خود و ریشههایشان هستند. در این مسیر، آنها با چالشهای بزرگی همچون عشق، نفرت، انتقام و رستگاری روبرو میشوند.
مرد روستاییای که به دلیل فقر و تبعیض طبقاتی در روستایش تحت فشار بود، مجبور شد همراه دخترش ساراسواتی فرار کند. اما پس از آنکه تحولی روحانی در او رخ داد، به روستا بازگشت و این بار با استقبالی متفاوت روبرو شد.
داستان مردی به نام باروز است که قرنهاست از یک گنجینه باستانی محافظت میکند. او موظف است این گنج را به وارث واقعی صاحب گنج بسپارد. با ورود جوانی که ادعا میکند وارث این گنج است، ماجراجویی باروز برای کشف حقیقت آغاز میشود.