ماریلُو و فیلیپ در دوران بازنشستگی خود به پرتغال سفر میکنند تا خانهی جدیدشان را به نوههایشان نشان دهند، اما با مشکلات متعددی از جمله خانهی نیمهکاره و گم شدن فرزندانشان روبرو میشوند. آنها دو روز فرصت دارند تا قبل از رسیدن والدین، فرزندانشان را پیدا کنند.
شونساکو ایواکیری در بخش آب و فاضلاب شهرداری کار میکند. وظیفهی اصلی او این است که به خانهها و کسبوکارهایی که قبضهایشان را دیر پرداخت کردهاند سر بزند و یا پول را وصول کند یا آب را قطع نماید. با این حال، او از شغلش راضی نیست. در زندگی شخصی، او از همسرش کازومی و فرزندشان جدا شده است. در یک روز تابستانی و حین انجام کارش، شونساکو با دو خواهر کوچک، کایکو و کومیکو کوییده آشنا میشود که در خانهشان رها شدهاند.
Motul TT Assen 2024، که به عنوان جایزه بزرگ هلند نیز شناخته میشود، نهمین دور از مسابقات قهرمانی جهان MotoGP 2024 بود که در پیست TT Circuit Assen در هلند برگزار شد.
ماکس فرستاپن، راننده هلندی تیم ردبول، با اقتدار در جایزه بزرگ اتریش ۲۰۲۴ که در تاریخ ۳۰ ژوئن در ردبول رینگ برگزار شد، به پیروزی رسید. فرستاپن که از رده نخست مسابقه را آغاز کرده بود، در طول مسابقه برتری خود را حفظ کرد و با اختلاف 30.2 ثانیه از چارلز لکلرک، راننده فراری در رده دوم قرار گرفت. جورج راسل، راننده مرسدس نیز در رده سوم به خط پایان رسید.
جیسون، دختری بیست و چند ساله، در تلاش است تا با فقدان مادرش و اعتیاد روزافزون پدرش به الکل کنار بیاید. او که با همسایهای خشن و زندگی عاطفی آشفته روبرو است، از کمک یک شَمَن محلی استفاده میکند.
زنی که زندگیاش پس از طلاقی ناگهانی دگرگون میشود، پناهگاهی در خانه زوج ثروتمندی مییابد. اما این پناهگاه دیری نمیپاید و او در تار و پود توطئهها، سوءظنها و خیانتها گرفتار میشود و به ورطه کابوسی هولناک و سورئال سقوط میکند.
یک ستاره شبکههای اجتماعی در جنگلهای کارولینای شمالی ناپدید میشود و دوستانش به دنبال یافتن او هستند. نادیده گرفتن افسانه سرزمین نفرینشده فقط اولین اشتباه آنها بود.
دختر جوانی که از اسکیزوفرنی زودهنگام رنج میبرد، پس از بازگشت به خانه دوران کودکی خود در روستایی، با عروسکی عجیب روبرو میشود که اتفاقات غیرطبیعی را برای او رقم میزند.
در غیاب خانواده، سامانثا، دختر شانزده ساله، آخر هفته را به تنهایی در خانه میگذراند، اما با ورود یک مزاحم به خانه، سامانثا در مخمصهای گرفتار میشود و باید در آن شب سرنوشتساز، بین مبارزه و فرار یکی را برگزیند.
داریا پس از اولین ملاقات با مارک ناپدید میشود و او در یک بیمارستان روانی پیدا میشود. مارک مظنون است که شرکتهای دارویی قدرتمندی در این ماجرا دخیل باشند، اما حقیقت میتواند بسیار هولناکتر از تصورات او باشد.
لیا، طراح جلد کتاب، وانمود میکند که نویسندهی واقعی رمان عاشقانهی پرفروشی است که در واقع توسط رماننویس متکبر ادبی به نام مایکل نوشته شده است. او هرگز انتظار پیدا کردن عشق را برای خود ندارد.
ازدواج نیلگون به دلیل طلسم شدن خانوادهاش توسط یک جن ممنوع است، اما او بیتوجه به هشدارها ازدواج میکند و زندگیاش به کابوسی تبدیل میشود. نیلگون و خانوادهاش با راهنمایی جادوگری به نام جناب سحر، سفری عرفانی و پرخطر را برای حل مشکل خود آغاز میکنند.
الین در سرویس دوستیابی "ابدیت" ثبتنام میکند، اما اولین ملاقاتش با ویل فاجعهبار است. هر دوی آنها از این سرویس ناراضی هستند و تصمیم میگیرند تا پول خود را پس بگیرند.
آلیسا جنسن، که به تازگی زندگی مشترک خود را آغاز کرده، هیاهوی منهتن را رها کرده و به آرامش حومه شهر کنتیکت پناه برده است. اما در این سکوت ناگهانی، صداهای عجیبی به گوشش میرسد و گویی سایهای همیشگی او را زیر نظر دارد.
با داستانی نفسگیر و پر از هیجان و توطئهای که تا لحظه آخر شما را در ابهام نگه میدارد، "دانهها" یک فیلم روانشناختی است که به اعماق عشق، وسواس و کشف رازهایی که بهتر است پنهان بمانند، شیرجه میزند.