دو دوست در سفری به دنبال اشیاء جنگ جهانی دوم، به طور معجزه آسایی به گذشته و میانه نبردی در سائور-موگیلا فرستاده میشوند. آنها باید بین ماندن و کمک به سربازان یا بازگشت به زمان خود، یکی را انتخاب کنند.
گروهی از دوستان با بیاحتیاطی قوانین ممنوعه خواندن تاروت را زیر پا میگذارند و ناخواسته شر غیرقابل وصفی را که در تاروتهای نفرینشده اسیر شده، آزاد میکنند. یکی پس از دیگری، آنها با سرنوشت خود روبرو میشوند و در یک مسابقه با مرگ گرفتار میشوند.
در خلال عملیات پیادهسازی نورماندی (D-Day)، به گروهی از سربازان آمریکایی دستور داده میشود تا یکی از اعضای گروه مقاومت فرانسه را به پشت خطوط دشمن منتقل کنند تا او یک مقام بلندپایه نازی را ترور کند.
خَنِه بعد از جدایی از عشقش غمگین است، اما دوستان صمیمی او، آرورا، جینو و هانی پاپی در کنارش هستند و او را به قوی بودن و ادامه زندگی تشویق میکنند. برای کمک به خَنِه تا آرامش مورد نیازش را پیدا کند، سفری به دور پنجاب آغاز میکنند.
داستان مردی 80 ساله با علاقه به بازیهای واقعی، روایتی از درستی و نادرستی است. این داستان به تصمیماتی که در طول زندگی میگیریم و بازتابها، شنیدنها و قضاوتهای هر یک از آنها میپردازد.
در آپارتمانی در نیویورک، خانوادههایی پس از حمله با سلاحهای بیولوژیکی، در دوران قرنطینه و انزوا برای زنده ماندن در شرایط جدید تلاش میکنند، در حالی که با کمبود غذا، انرژی و صبر روبرو هستند.
یک جوان جویای نام در رشته کریکت، برای تامین هزینه عمل جراحی پدرش، دست به شرطبندی سنگینی میزند. اما زمانی که شرطبند او را فریب میدهد، خشمگین شده و برای تلافی، وارد یک معامله غیرقانونی میشود. این اقدام او را به دام یک شبکه جنایتکار خطرناک میاندازد.
زوجی که در آرزوی بازنشستگی آرام هستند، کافهای را افتتاح میکنند، اما با تجربیات غیرمنتظرهای روبرو میشوند. این فیلم، داستان ماجراجوییهای این زوج و کافهشان را روایت میکند.
سینان، معلمی دلسوز و طرفدار تیم فوتبال فنرباغچه، از استانبول به شهر ترابزون منتقل میشود. او که در ابتدا از ابراز علاقه خود به فنرباغچه در میان هواداران ترابوزاناسپور بیم دارد، با چالشها و اتفاقات مختلفی روبرو میشود.
یک خانواده به دلیل نادیده گرفتن رسم انتقال دستور تهیه ماست از پدر به پسر، گرفتار نفرین میشوند. برای رفع این نفرین، باید مشخص شود که کدام یک از دو قلوها واجد شرایط یادگیری این دستور افسانهای هستند.
سام موريل با سبک بیخیال و منحصر به فرد خود، به طور سهلانگارانه به تجربیاتش درباره بدترین فردی که تا به حال با او قرار ملاقات داشته، چالشهای افزایش سن و نظراتش در مورد موضوعات مختلف از اخبار کابلی تا خطرات رسانههای اجتماعی میپردازد.
در ناحیهای متروکه از شهر که توسط یک گروه بیرحم اشغال شده، جامعهای با بحران ایمان روبروست. شاهد فروپاشی محلهها و هدف قرار گرفتن جوانان خود برای عضویت در این باند هستند.اما همه چیز به زودی تغییر خواهد کرد...
هانا، گیمری ماهر که از آگورافوبیای شدید رنج میبرد، با دریافت تجهیزات جدیدی که مهارت او را در بازی افزایش میدهد، دچار تردید میشود. او درمییابد که این تجهیزات شاید قادر به خواندن ذهن او - یا حتی کنترل آن - باشند.