اطلاعیه
کاربر عزیز
درخواست فیلم و سریال باز شد. از پنل کاربری یا منو بالا درخواست خود را ارسال کنید.
آدرس جدید کانال تلگرام ما: @nightmovie_c
میباشد. لطفا به منظور اطلاع از آخرین اخبار و جدیدترین فیلمها و سریالها به آن منتقل شوید.
همچنین از این به بعد آدرسهای اختصاصی در صورت فیلتر شدن، در بات تلگرامی ما به شما به صورت شخصی ارسال میشود. لطفا از طریق
از طریق این لینک، اکانت خود را به تلگرام متصل کنید.
به منظور رفاه حال شما، کد تخفیف پاییزی
paeez
به مدت چند روز فعال شده است. لطفا نستب به خرید اقدام کنید.
مدیریت نایت مووی
داستان فردی سابقاً خلافکار را دنبال میکند که برای محافظت از زنی جوان به نام خوشی استخدام میشود. فاتح برای حفظ امنیت خوشی باید از تمام تواناییهای خود استفاده کند و در عین حال تلاش کند تا حقیقت تهدیدهایی که علیه او صورت گرفته است را کشف کند.
سفری که برای یک زوج آغاز شده بود، با گم شدن زن و تلاش شوهر برای یافتن او، تبدیل به یک ماجرای پر از چالش میشود. یک شخصیت منفی هم در این میان، مشکلات را بیشتر میکند.
یک کشیش و یک کارآگاه، که اعتقاداتشان محرکشان است، در پی یافتن فردی گمشده هستند. کشیش، پس از آنکه در وحی الهی، رباینده پسرش را شناسایی میکند، مصمم به انتقامگیری میشود.
داستان، روایتگر به هم پیوستن زندگی سه فرد با پیشینههای گوناگون در خلال یک مسابقهٔ مهم کریکت در شهر چنای است. این همزمانی، آنان را وادار به اتخاذ تصمیماتی میکند که مسیر زندگیشان را برای همیشه تغییر میدهد.
دو نوجوان دبیرستانی معمولی تصمیم میگیرند در آخرین جشن بزرگ قبل از هزاره جدید، یعنی شب سال نو ۱۹۹۹، به طور غیرمنتظرهای وارد مهمانی شوند. وقتی ساعت ۱۲ شب میشود، شب حتی دیوانهوارتر از چیزی میشود که آنها تصور میکردند.
این فیلمی هیجانانگیز و دلهرهآور است که داستان زندگی آرام یک زوج را روایت میکند. زندگیای که به تدریج و به واسطه حضور هر روزه همسایهای که راس ساعت چهار بعد از ظهر به دیدنشان میآید، به کابوسی وحشتناک بدل میگردد.
کومیکو در انتظار رهبر جدید باشگاه است و مسابقه گروه نوازی که به آن «انکان» نیز گفته میشود، در پیش رویش قرار دارد. این مسابقه، رقابتی مقدماتی در سطح مدرسه است که برای تعیین تیم نماینده شرکتکننده برگزار میشود.
در سال 1986، در شمال کالیفرنیا، زیتون اویل به همراه برادرش کاستور و دوستانشان، برای تماشای بارش شهابی و دنبالهدار هالی به سفری کمپینگی میروند. اما شب هنگام، شهاب سنگی، ملوان زبل را به ماشین کشتاری بیرحم و غیرقابل مهار تبدیل میکند و شبشان به وحشت بدل میشود.
در واپسین روزهای حیات عیسی، او یاران خود را برای آخرین شام گرد میآورد. در میان سخنان مهرآمیز و وداع، همزمان با استحکام ایمان، سایهای از خیانت سنگینی میکند، اما حتی رنج و اندوه نیز نمیتواند وعده رهایی را محو کند.