یک نویسنده موفق که در کودکی در خانه تحصیل کرده است، به عنوان یک دانش آموز در یک مدرسه متوسطه ظاهر می شود تا تمام تفریحات و شیطنت هایی را که از دست داده است تجربه کند...
لندن سال 1902؛ “فیلیپ مارشال” (لاتون) یک مرد متاهل و همچنین غمگین بشکل اتفاقی با “مری گری” (رینس) که زنی بیکار و غم زده است آشنا می گردد. دوستی آنان کمکم عمیق تر شده و همسر "فیلیپ" از این رابطه آگاه شده و شوهرش را به افشا و رسوایی تهدید میکند و ...
بازیکن بدمینتون که به شهرت تبدیل شده تصمیم می گیرد خود را جاودانه کند و دستاوردهای خود را در کسب دو بار نقره در رویداد بدمینتون المپیک به اشتراک بگذارد...
هو سان اکنون رئیس کازینو است و به نظر می رسد که قدرت بی نهایتی دارد، اما دشمنان مختلفی علیه او انباشته شده اند و روابط شخصی او همچنان مشکلاتی را ایجاد می کند...
یک نقاش که در جستجوی الهام است، پس از پذیرفتن شغل معلمی در یک شهر کوچک و تبدیل شدن به پرستار ادی، دانشجوی هنر مطیع و آرام که به نوعی بیماری نادر راه رفتن در خواب مبتلاست، ناگهان منبع الهام غیرمنتظرهای پیدا میکند.
برنده 1 جایزه اسکار همچنین نامزد دریافت 2 جایزه دیگر.
"میرتل مک کینلی" به سانفرانسیسکو می رود تا در یک مدرسه تجاری ثبت نام کند، اما در نهایت وارد گروه کر می شود. سپس، ستاره مشهور "فرانک برت" متوجه استعداد او شده و او را برای یک اجرای دو نفره استخدام کرده و پس از مدتی با هم ازدواج می کنند...
برنده 1 جایزه BAFTA Film Award همچنین دریافت 16 جایزه دیگر. همچنین نامزد دریافت 12 جایزه دیگر.
استفان یک ترمیم کننده ویولن از لحاظ عاطفی دور اما به طور حرفه ای متعهد است که قلب سردش زمانی آزمایش می شود که دوست جدید صاحب کارش، یک ویولونیست زیبا، عاشق او می شود...
اینکه لوید "سوئی" دنیلز بازیکن NBA شد جای تعجب نداشت - در سن 16 سالگی "مجیک جانسون بعدی" و احتمالاً بهترین بازیکنی که تا به حال زندگی کرده است نام گرفت. اینکه اولین بازی او در NBA در 25 سالگی اتفاق افتاد و هنوز گلولهها وجود داشت. در قفسه سینه او و بدن ویران شده توسط سالها اعتیاد به کراک، یک معجزه بود
در سال 2005، اگنس واردا، فیلمساز، دوباره از خیابان داگر که 30 سال قبل در آن زندگی می کرد، بازدید کرد و با مغازه داران برای فیلم داگرئوتایپ های خود مصاحبه کرد تا ببیند چگونه ممکن است اوضاع تغییر کند...
داستان زوج جوانی از طبقه ثروتمند هند در بحبوحه جنبش انقلابی هند در دهه 1940. عشق آنها در تقابل با خانوادههایشان و تحت ظلم یک ژنرال بریتانیایی بیرحم است. سرنوشت آنها به مبارزات آزادیخواهانه مردم هند گره میخورد.
در یک شهر روستایی که فوتبال جنگ است و کوارتربک پادشاه، بازخوانی پرتنشی از مکبث با پیچشی خونین ارائه میشود تا ثابت کند لیدی و شاه مکبث برای قدرت نکشتند، بلکه برای عشق کشتند.