هنگامی که یانوس (ایوان دارواس) به عنوان یک مخالف سیاسی توسط پلیس مخفی مجارستان دستگیر می شود، همسر جوانش، لوکا (ماری توروچیک)، باید مادر بیمار یانوس ، آز (لیلی دارواس) را متقاعد کند که پسرش واقعاً در این شهر زندگی می کند...
دو دوست به نامهای مت و دایان در منچستر زندگی میکنند و تصمیم میگیرند در صحنه ریو مشغول به کار شوند و پول زیادی بدست آورند. اما آنها با رقابت، خطر و تباهی روبرو میشوند...
فرار خانوادگی به یک شهر کوهستانی زمانی مرگبار می شود که چین یک حمله سایبری گسترده علیه ایالات متحده انجام می دهد و مهندس سابق آژانس امنیت ملی دوک ایوانز را مجبور می کند تا برای نجات همسر و دخترش در نظم جدید جهانی مبارزه کند.
پس از مرگ پدر بدرفتارش، مارتا کتابدار تنها با تاجری به همان اندازه شرور - هلموت ازدواج می کند. ماهیت بی رحمانه و عذاب آور رابطه آنها مارتا را به این باور می رساند که هلموت ممکن است او را بکشد...
نیک کیو به صورت انفرادی در پیانو، در قصر الکساندرا اجرا میکند، آهنگهایی از کاتالوگ گستردهاش را مینوازد، و شامل آهنگهای کمیاب است که اکثر طرفداران برای اولین بار میشنوند...
میلان باید لوئیس راندونی را قبل از اینکه در دادگاه شهادت دهد، بکشد. او از هم اتاقی افسرده اش فرانسوا پینیون که با حلق آویز کردن خود از لوله توالت، اتاق میلان را غرق در آب می کند، ناراحت است. در اینجا او در مشکلات گیر کرده است.
ویولتا در اوایل بیست سالگی است و محکوم است تابستان را در مادرید بگذراند و در یک موسسه انتشاراتی کارآموزی کند. در طول آن هفته ها، او دوستان جدیدی پیدا می کند...
لوک از شروع مدرسه راهنمایی متنفر است و آرزو می کند که آخرین روز تابستان، جشنواره، مدام تکرار شود. حداقل 100 بار این کار را می کند تا زمانی که درسش را یاد بگیرد...
یک کتابدار بیش از حد رمانتیک معتقد است که تنها پس از سه قرار ملاقات، یکی را پیدا کرده است، اما دوستان او بیشتر نگران آشفتگی سیاسی هستند که منجر به یک کودتای جناح راست می شود...