در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ در شهر St Paul، گروههای خلافکار مانند John Dillinger، Baby Face Nelson، Machine Gun Kelly و بهویژه گروه Ma Barker’s Barker-Karpis توسط پلیسهای فاسد از آنها حمایت میشود به شرط اینکه هیچ جرمی در داخل شهر انجام ندهند ...
معلم اقتصاد لیز، پروسپری، که در فارادی داوطلب می شود تا روز کارناوال را سازماندهی کند. او با مربی تنیس تد (موس) همکاری می کند و اگرچه آنها در ابتدا در دیدن بیشتر چیزها مشکل دارند، جرقه های شروع یک رابطه عاطفی میانشان شکل می گیرد...
این مستند از سواحل آرام و حیات وحش دوستداشتنی و سودآور، به زندگی پرخطر سه مادر قوی و خستگیناپذیر میپردازد که برای خلق آیندهای بهتر برای فرزندانشان تلاش میکنند...
هنگامی که کریستوفر با خلق و خوی خشونت آمیز خود روبرو می شود که همسر و فرزندانش را تهدید می کند، او به خانه به جامائیکا می رود و درگیر جن گیری می شود...
هانا، دختری ده ساله، پس از یک سونامی همه چیز خود را از دست میدهد و توسط خویشاوند دوریاش، جونگو، به فرزندی پذیرفته میشود. آنها هر دو از فقدان عمیقی رنج میبرند و در تلاشند تا در هوکایدوی سردسیر، این خلأ را پر کنند. جونگو به عنوان آشپز در گارد ساحلی کار میکند و اغلب هانا را تنها میگذارد.
چهار نفر به دنبال اثبات وجود موجود اسطورهای چوپاکابرا هستند و قصد دارند این ماجراجویی خطرناک را مستند کنند. اما آیا آنها موفق خواهند شد و از این تجربه زنده بیرون خواهند آمد؟
مارینا یک غواص سابق است که از وزوز وحشتناکی در گوش هایش رنج می برد. پس از تصادفی که در المپیک گذشته متحمل شد، او تصمیم می گیرد با به خطر انداختن زندگی خود، به امید کسب مدال المپیک به مسابقات برگردد...
نویسنده پیر و فالانژیست، لوئیس، خاطرات دروغین مینویسد. ورود خواهرزادهاش ماریانا و دوستش برای تهیه گزارش، منجر به جذب شدن ماریانا به او در حین بررسی خاطراتش میشود.
رندی درگیر یک معامله کلاهبرداری تجاری می شود و حالا ، او از خودش می پرسد که آیا باید کار درستی انجام دهد و پول را برگرداند یا از شانسش استفاده کند و پول را بگیرد و فرار کند ...
وقتی لینزی پورتر، مادر مسئول و رئیس برنامه نگهبانی محله، عاشق استفان، مرد مجرد خوش تیپ جدید محله میشود، شروع به ترسیدن از این میکند که زندگی او و دخترش ممکن است در خطر جدی باشد.