فیلمی در ژانر داستانی-تاریخی که به کاوش در زندگی زنی مراکشی میپردازد که در جستجوی حقیقت، با دروغهای موجود در تاریخ خانوادگی خود روبرو میشود. او با پیوند دادن گذشته و حال، تصویری روشن از مراکش مدرن ارائه میدهد.
این فیلم ماجراجویانه خانوادگی در کوههای غولپیکر برفی در اواخر اشغال آلمان اتفاق میافتد. گروهی از کودکان قهرمان یک خلبان فرانسوی سقوطکرده را نجات میدهند. اقدامات آنها شبیه به بازی معروف "تلفن خراب" است - خلبان مانند یک پیام مخفی - تحویل مخفیانه - در مدرسه، بین روستاهای کوهستانی دست به دست میشود. اما کودکان بازی بسیار پرخطری انجام میدهند.
داستان این فیلم در هندوستان دهه بیست میلادی رخ میدهد و درباره پسری جوان است که با یک اسب پرشور دوست میشود. در این دوران پرآشوب، تلاش این پسر برای رام کردن اسب و سوار شدن بر آن، او را به مبارزات مردم کشورش برای استقلال پیوند میدهد.
سایمون در جریان یک اعتراض با مکس آشنا میشود و این آشنایی، رویاهای او را برای تحصیل در رشته حقوق تحتالشعاع قرار میدهد. مکس با سبک زندگی آنارشیستی خود که سرشار از افراط و فریب است، سایمون را در مسیری ویرانگر به دام میاندازد؛ مسیری که سایمون حتی فرصت نمیکند مخرب بودن آن را تشخیص دهد.
ویوین ورا، مجری تلویزیونی برنامه مستند "ناگفتهها"، پس از تحقیقات طاقتفرسا درباره یک ماجرا، با حوادث عجیبی روبرو میشود که او و گروهش را به دردسر میاندازد. این اتفاقات او را ناگزیر به رویارویی با رازهای گذشتهاش میکند تا بتواند پرده از حقیقت بردارد.
پس از مرگ همسرش، یک مامای سالخورده توسط دخترانش متقاعد میشود که به روستای خود، جایی که بقیه خانوادهاش زندگی میکنند، بازگردد. او زندگی ساده و کشاورزیاش را رها میکند و به مکانی میرسد که سنت و مدرنیته با هم در تضاد هستند.
پسر وزیر پس از پایان تحصیلات دانشگاهی خود ناپدید میشود. افسر رودرا در تحقیقات خود درمییابد که پسر وزیر به همراه دوستدخترش سوار اتوبوس BMTC شده است. نکته عجیب اینجاست که مسیر این اتوبوس ۲۵ سال پیش، به دنبال یک سانحه، تعطیل شده بود. اکنون این سوال پیش میآید که این اتوبوس چگونه دوباره به این مسیر بازگشته است و مانو، پسر وزیر، اکنون کجاست؟
وکیلی سرشناس در مواجهه با چالشهای اخلاقی و مشکلات حقوقی فراوان، میکوشد تا خطاهای پیشین خود را اصلاح کند. این تلاشها، بیآنکه قصد داشته باشد، اثراتی گسترده بر جامعه بر جای میگذارند.
در سال 2080، زمین که میزبان مهاجران بود، بر اثر برخورد شهابسنگ "بولونیا" دچار جهش ژنتیکی شد و انسانها به موجوداتی عنکبوتی با موهای صورتی تغییر یافتند. اما یک قهرمان چینی با نابودی آنها، زمین را نجات داد.
یک پدر و پسر، که به عنوان اعضای گروه افراطگرای ضد دولتی «شهروندان مستقل» شناخته میشوند، در یک رویارویی با فرمانده پلیس قرار میگیرند. این درگیری به یک عملیات تعقیب و گریز گسترده برای یافتن آنها منجر میشود.
داستان دراژن پتروویچ، بسکتبالیست برجسته کروات، به زندگی شخصی و شخصیت منحصر به فرد او میپردازد و بر رابطه عمیق و پیچیدهاش با بسکتبال تأکید میکند؛ رابطهای که هم بزرگترین علاقه و هم نفرین او بود.
دو نوجوان که از شرایط نامساعد زادگاهشان به تنگ آمدهاند، در یک مدرسه مدلینگ با یکدیگر آشنا میشوند. در این مدرسه، آرزوی داشتن زندگی بهتر باعث میشود دختران برای رسیدن به آن...
یک سنت کهن و بتپرستانه از قلب پرتغال، زخمهای عمیقی بر روان گروهی از نوجوانان میگذارد. پس از بیست و پنج سال، با بازگشت این جمع به کنار هم، خاطرات گذشته دوباره زنده شده و این بار به یک تراژدی ختم میشود.
در یک هتل دورافتاده، یک محقق و معشوق جوانش در حال بررسی یک ناپدید شدن هستند، بیخبر از اینکه به یک تله مرگبار افتادهاند. یک روح انتقامجو با یک پا در محل پرسه میزند و بازدیدکنندگان بیوفایی را که جرات ورود به قلمروش را دارند، هدف قرار میدهد.