بعد تحمل حس حقارت و شکست از گروه شکست ناپذیر Ash Hentschel یکی از رقصنده های خیابانی برای مسابقات بازگشت به جستجوی بهترین رقصنده ها در اطراف جهان می پردازد و …
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 13 جایزه و نامزد دریافت 15 جایزه دیگر.
سیسیل بعد از جنگ، شهر و اهالی آن در شرایط نه چندان خوبی به سر میبرند. در همین فضای سرد و نا امید ناگهان فردی به نام «جو مورلی» وارد شهر میشود و خود را استعداد یاب کمپانی فیلمسازی بونیورسال معرفی میکند. با این وعده که از استعداد های این شهر ستاره خواهد ساخت در ازای گرفتن مبلغی از فرد مورد نظر تست بازیگری میگیرد و به انها این امید را میدهد که تست انها را برای استدیو و کارگردانان بزرگی میفرستد...
یک کلکسیونر بزرگ بنام پیر نیو ( آلن دلون ) قصد جمع اوری عتیقه جات را دارد از این رو یک کلکسیون نایاب را از پدر ادویگ ( مریل دارک ) خریداری مینماید و ...
یک جوانی که از آینده به زمان حال آمده است، از یک مرد هفتیرکش کمک می خواهد تا حمله بیگانگان فضایی را که نژاد انسان ها را از زمین پاک خواهند کرد، متوقف سازد...
یک جوان نیویورکی است که از یک بیماری رنج میبرد . او باید تلاش کند که رفتارهای بی پروایانه ی خود را محار کند و همچنین باید مادر خود (Cynthia Nixon) را هم نگهدارد و اتفاقاتی که باید برای آن رخ دهد .
"فیلم" و "کیت" فرزندی به نام "جیک" دارند. آنها پرستاری به نام "کامیلا" استخدام می کنند که تبدیل به یکی از اعضای خانواده آنها می شود. همسایه آنها از "کامیلا" خوشش آمده و او را دعوت می کند و...
ماجرای فیلم ادامه قسمت اول (Night at the Museum 2006) است که حول و هوش اتفاقاتی است که در موزه اسمیتسونیان واشنگتن رخ میدهد .(بن استیلر) که بعد ازاتفاقات داستان اول از شهر خارج شده بعد از گذشت چند وقت به شهر بر میگرده و متوجه میشه که موزه قبلی تعطیل شده و تمام اشیاء عتیقه این موزه به موزه جدیدی در واشنگتن انتقال پیدا کرده . شخصیتهای جدید این قسمت ماجراهای جالب و خنده داری رو رقم میزنن که هر بیننده ای رو به خودش جلب میکنه …
"نیک الیوت"،روزنامه نگاری 28 ساله به خانه خانوادهی "فارستر" نقل مکان می کند.همه چیز به خوبی پیش می رود تا اینکه او با "آدرین" تنها فرزند و دختر 14 ساله آنها روبرو می شود."آدرین" عاشق او می شود اما وقتی "نیک" علایق او را نادیده می گیرد "آدرین" تصمیم میگیرد او را بکُشد...
وقتي «دانته هيکس» (اوهالوران) مجبور مي شود در روز استراحتش، شيفت فروشندگي را در «کوييک استاپ» به عهده بگيرد، سعي مي کند - اگرچه با اکراه - وظيفه ي فروشندگي کم اجر خود را با قابليت هر چه تمام تر انجام دهد. در همين حال «رندال» (آندرسن)، دوست صميمي اش در مغازه ي نوار ويدئو فروشي کناري مشغول به کار است. نگرش تحقيرآلود «رندال» به کار درست در نقطه ي مقابل تلاش «دانته» است.