دن دختری ۹ ساله ای است که در کالج مسحیت درس میخواند اما کم کم از این نوع زندگی سخت و محدود خسته می شود. او تصمیم می گیرد کالج را ترک کند و زندگی متفاوتی را در محیط بیرون تجربه کند زندگی که باعث آشنایی او با عشق می شود اما …
نیکل دختر ۱۷ ساله یک خانواده ثروتمند است، و «کارلوس» پسری فقیر با آرزوهای بزرگ می باشد. سرنوشت این دو را سر راه هم قرار می دهد و طولی نمی کشد که آن ها عاشق هم می شوند...
2 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 5 جایزه و نامزد دریافت 5 جایزه دیگر.
فیلیپ گاستونه دزدی است که از سیاهچالی در آکیلا می گریزد و از این رو مامورین شروع به تعقیب او می کنند. در آستانه دستگیر شدن او، کاپیتان ناوارو با او دوست می شود و …
فیلم از آخر به اول می آید. ماجرای فیلم حول شبی در پاریس رخ می دهد، که زنی بنام «آلکس» (مونیکا بلوچی) در زیرگذر توسط یک غریبه مورد تجاوز قرار می گیرد و …...
در این فیلم که در مورد جنگ میان روسیه و گرجستان است، خبرنگاری آمریکایی به همراه فیلمبردارش و همینطور یک راهنمای گرجستانی در میان این درگریری ها گرفتار می شوند و ...
داستان فیلم دربارهی قضایای به هم پیوستهی سه زوج در سه شهر نیویورک، پاریس و رم است که هر یک از این زوج های اسرار خود را دارند. و همچنین عشق، شور و هیجان، رمز و راز، خیانت و امید از چاشنی های اصلی فیلم می باشد.
داستان بر اساس یک شخصیت واقعی در عصر "آیوثایا" به نام "یامادا نا گاماسا" می باشد که او یک ماجراجوی ژاپنی بود که توانست نفوذ قابل توجهی در تایلند به دست آورد و تبدیل شود به ...
یک تاجر تصمیم می گیرد اجزای یک حادثه که منجر به مرگ همسرش شد و جعبه ای اسرارآمیز برای او به جای گذاشت که می تواند هیولاها را احضار کند را کنار هم بگذارد و...
سرنوشت دو زن کاملا متفاوت را سر راه هم قرار داده و به هم می رساند و اتفاقاتی برای آن ها رخ می دهد که باعث می شود دید قبلی شان نسبت به مفهوم عشق به کلی تغییر کند...
داستان در مورد چهار نفر شامل یک متهم سابقه دار، یک کشیش خودباخته، یک مسئول کفن و دفن، و یک رقاص می باشد که در شب عید کریسمس بعد از اتفاقاتی سر راه یکدیگر قرار می گیرند …
واریس در دوازده سالگی از صحرا به دلیل اصرار پدرش برای ازدواج با پیرمردی که قراره چهارمین زنش باشه فرار میکنه و به طرز معجزه آسایی نجات پیدا میکنه و به موگادیشو میره و از اونجا در زمان جنگ سومالی به واسطه مادربزرگش و به انگلستان فرستاده میشه. او به محل اقامت خاله اش که همسر سفیر سومالی در لندن بوده میره و مثل یک خدمتکار اونجا کار و زندگی میکنه تا پایان جنگ سومالی که از اون خونه بیرون میاد و سرنوشتش سمت و سوی دیگه ای پیدا میکنه.
فیلم در مورد یک دانشجوی تازه وارد بنام «متیو» است که در یک آسانسور، در حالی که برق ها قطع شده است، دختر رویاهایش را ملاقات می کند. متیو هیچ گاه چهره ی او را نمی بیند، اما عاشقش می شود. بعد از این ماجرا، تنها چیزی که متیو می داند این است که دختر رویاهایش در یک خوابگاه با ۱۰۰ دختر دیگر زندگی می کند، و او تصمیم می گیرد که هرطور شده او را بیابد…
یک گزارشگر، سعى مى کند بعد از شکست در ازدواجش ، خودش را در رمان هاى جنگى گم کند ، تا وقتی که با نماینده یک نیروى نظامى مخصوص مواجح مى شو د تا راز موجودیت بشر را آشکار کنند، واحد نظامى روانى که ،هدف شان از آنجایى که ما مى دانیم پایان دادن به جنگ است . بنیانگذار واحد گم مى شود و ردپاها ما را به سرباز جانى مى رساند که مى خواهد ماموریت گروه را نابود کند تا خود از بین نرود و …