یک مرد ثروتمند ولی حسود ماموری را استخدام می کند تا همسرش را که به او خیانت کرده و مردی که با همسرش در این خیانت شریک بوده را بکشد ولی همه چیز به این سادگی نیست و …
3 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 35 جایزه و نامزد دریافت 91 جایزه دیگر.
داستان درباه دختر ۱۶ ساله ای به نام «جنی» است که در حومه لندن - دهه ۱۹۶۰ زندگی میکند. در یک روز بارانی او با مردی که همسن پدرش است آشنا میشود و آن دو به هم دل می بندند...
2 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 4 جایزه و نامزد دریافت 17 جایزه دیگر.
«سام بالدوین» پس از مرگ همسر جوانش با پسر هشت ساله اش «جونا» تنها می ماند. او برای آغاز یک زندگی نو از شیکاگو به سیاتل می رود. از سویی «آنی رید» یک روزنامه نگار ساکن بالتیمور، وقتی صدای «سام» را از رادیو می شنود، ندیده و نشناخته، به او علاقه مند می شود و به سیاتل می رود …..
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 45 جایزه و نامزد دریافت 50 جایزه دیگر.
دهه ي 1950، استراليا. «ديويد هلفگات» (رافالوويچ) با وجود سن کم، نشانه هايي از نبوغ در نواختن پيانو از خود نشان مي دهد. او در نوجواني (تيلر)، به لندن مي رود تا تحت نظر «سسيل پارکس» افسانه اي (گليگود) آموزش ببيند. بعدتر «ديويد» (راش) در يکي از حياتي تري لحظات زندگي حرفه اي خويش روي صحنه از حال مي رود.
هثرها (به انگلیسی: Heathers) فیلمی ۱۰۲ دقیقهای به کارگردانی مایکل لمان با بازی وینونا رایدر محصول کشور ایالات متحده آمریکا است. داستان فیلم در مورد دختر دبیرستانی است که سعی دارد در جمع دختران جذاب مدرسه باشد، اما موفق نمی شود. در این بین او با فردی آشنا می شود که راه هایی برای رسیدن به هدفش به او یاد می دهد …
مایک بدل کار ، قاتلی سریالی است که کارش تعقیب و کشتن دختران جوان است. او این کار را نه با وسایل معمولی ، بلکه به وسیله اتومبیل خود که نام ضد مرگ به آن داده ، انجام می دهد اما ...
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 1 جایزه و نامزد دریافت 4 جایزه دیگر.
جنگ ويتنام. مرد جواني به نام «اريکسن» (فاکس) شاهد قتل فجيع يک دختر ويتنامي (توله) به دست هم قطارانش است. او پس از بازگشت به امريکا عليه يگان خود شهادت مي دهد...
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 6 جایزه و نامزد دریافت 16 جایزه دیگر.
دختری به نام «نیکیتا» در جریان سرقت مسلحانه از یک داروخانه، افسر پلیسی را می کشد و به سی سال زندان محکوم می شود. با شروع دوره ی محکومیتش، یک مأمور مخفی دولت به او پیشنهاد می کند تا به عنوان تروریست حرفه ای با آنان همکاری کند. «نیکیتا» می پذیرد و پس از گذراندن دوره های آموزشی در زندان، با هویتی تازه آزاد می شود…
داستان میزبان در برهه ای از تاریخ کره زمین می گذرد که در آن بیگانگان علاوه بر اینکه بر زمین قدم گذاشته اند، دخل و تصرفی هم بر آن داشته اند. این بیگانگان ، با به تسخیر در آوردن بدن انسانها و کنترل ذهن آنها ( هنگامی که بدن تسخیر می شود، چشمها روشن می شود و خاطرات هم پاک یا دستخوش تغییر میشود ) ، به نوعی می توان گفت که کنترل زمین را بر دست گرفته اند و تنها عده ای از انسانهای واقعی باقی مانده اند که در حال مبارزه برای بازپس گیری هویتشان هستند...