در سال ۱۹۵۰ در شهری که تمام اهالی آن در یک معدن زغال سنگ کار می کنند، پسری بنام «هومر هیکام» (جیک گیلنهال) تنها انتخابی که برای شغل آینده اش دارد این است که همانند پدرش در معدن کار کند. اما در اکتبر ۱۹۵۷ که اولین ماهواره به فضا پرتاب می شود، همه چیز برای هومر تغییر می کند...
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 1 جایزه و نامزد دریافت 5 جایزه دیگر.
«جولیان نوبل» (برازنان) ، قاتل مزدور ، رفته رفته نگرانی ها و فشارهای حرفه اش را بر جسم و روحش احساس می کند و به این نتیجه می رسد که مشکل او بی رفیقی است. کمی بعد «جولیان» با «دنی رایت» (کینیر) آشنا و دوست می شود اما وقتی «دنی» از نوع کسب و کار «جولیان» باخبر می شود هاج و واج می ماند …..
2 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 7 جایزه و نامزد دریافت 10 جایزه دیگر.
: گروهی از تروریست ها هواپیمای رئیس جمهور ایالات متحده، و خانواده اش را می ربایند و خانواده او را گروگان می گیرند. اما او که سابقا یک سرباز میدان جنگ بوده، تصمیم می گیرد با آن ها مقابله کند و …
مردی به فتل می رسد و دو نفر شاهدان این قتل هستند که یکی از آنها نابینا و دیگری هم ناشنوا است! با اینکه پلیس آنها را شاهدانی معتبر نمی داند اما قاتلین اینگونه فکر نمی کنند و تصمیم می گیرند تا این دو شاهد را هم از میان بردارند! حالا این دو شاهد برای بدست آوردن عدالت و نجات جان خود با هم همراه می شوند و…….
«دکتر ريچارد واکر» (فورد)، متخصص قلب، و همسرش، «ساندرا» (باکلي) براي شرکت در يک کنفرانس پزشکي وارد پاريس مي شوند. کمي بعد «ساندرا» ناپديد مي شود و «واکر» در جست و جو و تحقيقاتش به نتيجه اي نمي رسد. تا اين که بي خانماني به او مي گويد دوستانش ديده اند که «ساندرا» را به زور سوار اتوموبيلي کرده اند...
«جولیا» (هیگینز) و «لری کاتن» (رابینسن) به یک خانه ی قدیمی و بزرگ انگلیسی نقل مکان می کنند. غافل از این که نابرادری مرد، «فرانک» (چاپمن) که سابقا دل باخته ی «جولیا» بوده، اینک حالتی هیولاوار یافته و در یکی از نقاط دنج طبقه ی بالای منزل آنان در قالبی از استخوان های پوسیده زندگی می کند.
2 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 5 جایزه و نامزد دریافت 10 جایزه دیگر.
شهر کوچک ايست و يک در نيو انگلند. ورود جادوگري به نام «داريل وان هورن» (نيکلسن) زندگي «الکساندرا» (شر)، «جين» (ساراندون) و «ساکي» (فايفر) را دگرگون مي کند. اما آنان وقتي به روحيه ي سلطه جو و پليد جادوگر پي مي برند، با او از در مبارزه وارد مي شوند...
راونی بارنهارد، پلیس امنیتی یک فروشگاه بزرگ، که خود را در کارش یک حرفه ای تلقی کرده و از دیگر ماموران بالاتر میبیند، پس از آنکه نمی تواند دلیل به صدا درآمدن آژیر یک فروشگاه را بفهمد، جهت فهمیدن موضوع اقدام به انجام کارهایی در فروشگاه میکند که...
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 1 جایزه و نامزد دریافت 4 جایزه دیگر.
«ستوان تاک پندلتن» (کواييد)، خلبان پروازهاي آزمايشي که براي شرکت در يک آزمايش کوچک سازي داوطلب شده، قرار است پس از ورود به کپسول بسيار کوچکي، از طريق سرنگ به بدن يک خرگوش تزريق شود. اما تعدادي جاسوس حين آزمايش سر مي رسند و «تاک» بالاجبار به بدن «جک پاتر» (شورت)، فروشنده اي که از بيماري مي ترسد، تزريق مي شود...….
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 1 جایزه و نامزد دریافت 4 جایزه دیگر.
« دكتر بن مكنا » ( استوارت ) و همسرش ، « جو » ( دى ) كه همراه پسر كوچكشان براى گذراندن تعطيلات به مراكش رفتهاند ، شاهد قتل يك مأمور مخفى فرانسوى مىشوند كه پيش از مرگش به « بن » مىگويد جاسوسان مىخواهند يك سياستمدار خارجى را در آلبرت هال بكشند . جاسوسان براى ساكت نگه داشتن آنان پسرشان را مىربايند و زن و شوهر در تعقيبشان به لندن مىروند .
در دوره جنگ سالاری ، سربازان از جان گذشته به دزدی و راهزنی روی می آورند . آن ها اغلب به یک روستای کوچک به نام گوانجی دستبرد می زنند. مردم این روستا به منظور دفاع از خود هفت رزمنده را استخدام می کنند…
فیلم معجزه داستانی واقعیست که “هرب بروکس” بازیکن هاکی روی یخ تیم ملی آمریکا، منجر به پیروزی در مقابل تیم شکست ناپذیر و سرسخت روسیه در المپیک ۱۹۸۰ شد و …
دامینیکا اِگُرُوایِ بالرین، به عضویت مدرسهی اسپارو که یک سرویس اطلاعاتی روسی است در میآید که در آنجا مجبور میشود از بدنش به عنوان سلاح استفاده کند. اما در اولین ماموریتش، که در آن هدفش یک مامور سیآیاِی است، امنیت هر دو کشور روسیه و آمریکا در خطر قرار میگیرد.