کاسی برای برگزاری باشکوه صدمین سالگرد جشنواره ویکتوریایی شهر خود، از جیک، ستاره فیلمهای اکشن و دوست دوران دبیرستان، دعوت میکند تا نقش اصلی نمایش "آواز کریسمس" را بر عهده بگیرد.
جو زندانی نامهای به برادرش دن مینویسد و در آن از دلتنگی برای بودن در کنار خانواده در کریسمس میگوید. او از اینکه نمیتواند سس مخصوص گوشت کبابشده را درست کند و چقدر همه را دلتنگ شده، افسوس میخورد. این داستان بر اساس آهنگ معروف استرالیایی پل کلی نوشته شده است.
در آیندهای تاریک، سوئد به ویرانهای تبدیل شده است و دانشمندان به دنبال درمان یک بیماری قارچی کشنده هستند. در این شرایط سخت، یک گروه از افراد معتاد به مواد مخدر نیز برای نجات جان خود به دانشمندان میپیوندند.
داستان در سال 1999 و در دل یک شهر حومهای معمولی رخ میدهد. بارت بگازبی، نوجوانی دبیرستانی و جویای نام، آرزوی آن را دارد که روزی به محبوبیت برسد. دوستان صمیمی او، گروهی متنوع از نوجوانان کمرو و علاقمند به دانش هستند. قلب بارت به گریس، یکی از محبوبترین دختران مدرسه، گره خورده است و او بر این باور است که اگر بتواند به یک ستاره راک تبدیل شود، شاید روزی بتواند نظر گریس را جلب کند.
گابریل ایگلسیاس با تعریف کردن داستانهای خندهدار از زندگی روزمرهاش، سعی میکند مخاطبانش را بخنداند. موضوعات داستانهای او شامل قرار گذاشتن، مشکلات خانه و سفرهای هوایی است.
در سال 1974، در یک شهر کوچک و آرام واقع در ایالت فلوریدا، یک ون سفید رنگ به شکل مشکوکی دختری نوجوان را تعقیب میکرد. بیاعتنایی والدین دختر به این اتفاق عجیب، شب هالووین را به کابوسی وحشتناک تبدیل کرد.
والتر آرفویل همه ویژگیهای یک قهرمان تراژیک را دارد. تمام زندگیاش میخواهد قویترین و سرسختترین فرد باشد. او برای شکست دادن رقیب بزرگش، جان ماسیز که یک مرد عضلانی است، هر کاری میکند. وسواس او او را به افراط و تفریط میکشاند.
یک خانواده برای تعطیلات به یک پناهگاه دور افتاده میروند اما وقتی متوجه میشوند جزیرهای که در آن هستند توسط یک قاتل زنجیرهای اشغال شده، همه چیز به طور غیرمنتظرهای تغییر میکند.
این داستان در مورد درگیری یک کارگزار بورس انگلیسی با پسر یک اوباش بر سر تجارت مواد مخدر در آریزونای دهه نود است. داستان از دیدگاه خانواده گراوانو روایت میشود و به رقابت دو رقیب غیرمنتظره در دنیای جنایت و مواد مخدر میپردازد.
لی یانگ، یک کارآگاه پلیس، پس از ناپدید شدن یک شاهد و مرگ مشکوک خواهر او، که هر دو پس از افشای جرایم یک باند جنایی رخ داده، تحقیقات خود را آغاز میکند تا حقیقت را کشف کند.
در دوران حکومت یینگلوک از سلسله مینگ، شورای طلا برای سرکوب شورشی به نام شن یونگکیو، دستوری برای دستگیری سراسری او صادر کرد. با انتشار خبر حضور رهبر شورشیان شن یونگکیو در دروازه اژدها، هنرمندان رزمی از سراسر کشور به سمت این مکان سرازیر شدند.
ده سال پس از وقوع حادثهای غمانگیز در اجرای نمایشنامهٔ "آواز کریسمس"، جمعی از دوستان سابق دانشگاه در یک کلبهی زمستانی گرد هم آمدند. اما این گردهمایی به کامشان خوش نیامد؛ چرا که سایهی مرگ بر سرشان سنگینی میکرد. قاتلی مرموز که لباس اَبَنِزِر اسکروج، شخصیت خبیث داستان، را بر تن داشت، آنها را یکی پس از دیگری به کام مرگ کشاند.
داستان زنی است که حافظهاش را از دست داده و در جستجوی گذشتهاش است. او در یک مهمانخانه ساحلی مشغول کار است و در حین پخت غذا برای کارگران، تلاش میکند تا خاطرات گمشدهاش را به یاد آورد.
داستان درباره دو فرد با شخصیتهای کاملا متفاوت، جنی و باب، است که به طور اتفاقی توسط یک برنامه دوستیابی به هم معرفی میشوند. در حالی که آنها در ظاهر بسیار متفاوت به نظر میرسند، مشاور روابط تلاش میکند تا به آنها نشان دهد که این تفاوتها میتواند به آنها کمک کند تا یک رابطه موفق را تجربه کنند.
یک کارآگاه بازنشسته و مشهور به نام کتانگاری، برای حل معمای قتل پسرعموی تاجرش به یک عمارت مجلل فراخوانده میشود. تمام ساکنان این عمارت به عنوان مظنون دستگیر شدهاند و او باید قاتل واقعی را شناسایی کند.