کیتری پس از مرگ مادر و ترک خانهٔ سرپرستی، نزد سرپرست سابق خود، اَمزیاه، باز میگردد. اَمزیاه او را راهنمایی کرده و استعدادهایش را شکوفا میکند. کیتری در مواجهه با یک فاجعه، برای گرفتن حق خود از قدرت جدیدش بهره میبرد.
مایک و آوا، زوجی بین نژادی که به تازگی ازدواج کردهاند، برای شروع زندگی جدید به خانهای جدید نقل مکان میکنند. اما تاریکی از گذشته، به دنبال آنهاست. یک شر تاریخی که سالها در بند بوده، در حال آزاد شدن است و میخواهد آرامش زندگی آنها را برهم زند. این شر، نه تنها رابطه آنها، بلکه جانشان را نیز تهدید میکند.
آنجی لارنس ، وکیل جنوبی در حال جستجوی صاحب حقیقی مجله ای است که از خانه پیشین خود به ارث رسیده است. این مجله مملو از رمز و راز و تاریخ است که ممکن است او را به آینده ای که همیشه در آرزویش بود هدایت کند...
فیلم داستان مردی خانواده دار (رامی ملک) را دنبال میکند که پس از برخورد اتفاقی با یک ولگرد، مجبور می شود برای فرار از دست پلیس و مقامات به کوهستان برود و آنجا زندگی کند، زیرا آن فرد ولگرد داستانی راجع به یک توطئه و اتفاقی قریب الوقوع به او گفته بوده...
در مورد یک مرد بسیار ثروتمند است که دچار سرطان شده و مرگ را پیشروی خود میبیند, از این رو تصمیم میگیرد با استفاده از یک روش پزشکی عجیب و رادیکالی آگاهی های خود را به یک فرد سالم منتقل کند.اما همه چیز به همین سادگی نیست زمانی که شروع به کار میکنند و زمانی که به کشف رمز و راز های منشا بدن میرسند ...
Katniss Everdeen و Peeta Mellark بعد از پیروزی در 74 امین مسابقات بازی های گرسنگی هدف Capitol قرار می گیرند و همین موضوع باعث جرقه های شورش در مناطق Panem می شود…
از یک سانحهی تصادف اتوبوس دو نفر زنده می مانند و زمانی که بیدار می شوند می بینند که آنها تنها کسانی هستند که در شهر باقی مانده اند. حال باید به کمک یکدیگر سعی کنند تا پرده از اتفاقات عجیب و غریب اطرافشان بردارند…...
داستان «عطش مبارزه » در آینده رخ می دهد. در این زمان حکومتی ستمگر به نام کاپیتول، همه ساله از میان ۱۲ منطقه ای که بر آنها حکمرانی می کند، از هر منطقه پسر و دختری را بر می گزیند تا در یک رقابت خشن با رقبای شان از منطقه های دیگر مبارزه کنند، در حالی که کل مراحل مبارزه از تلوزیون برای مردم پخش شده و در نهایت کسی برنده می شود که تنها فرد زنده مانده در این رقابت باشد. «کتنیس اوردین» داوطلب میشود تا به جای خواهر کوچکترش که از منطقه آنها برگزیده شده، به مبارزه برود...
درامی بر اساس یک داستان واقعی، که در آن یک کهنه سرباز سیاهپوست دوران ویتنام توسط یک تاجر سفیدپوست محلی به قتل می رسد، که بعدا تبرئه می شود. داستان بر روی نقش یک معلم دبیرستان محلی و ناآرامی های مدنی که پس از تبرئه صورت گرفت، متمرکز است...
جانی کش در سال 1932 در آرکانزاس آمریکا بدنیا آمده و در یک خانواده کارگری بزرگ می شود. او علاقه بسیار زیادی به موسیقی کانتری پیدا می کند و اولین ترانه های خود را بهنگام خدمت در نیروی دریائی در آلمان می نویسد. پس از بازگشت به امریکا، با دختری به اسم ویوین ازدواج می کند و در یک شغل معمولی مشغول می شود. اما رویای او خواننده شدن است و نهایتاً با یک تهیه کننده نامدار به اسم سام آشنا شده و سفری را برای اجرای چند کنسرت آغاز می کند. جانی با هر ترانه ای که می خواند مشهورتر می شود اما مشکل اینجاست که او به مواد مخدر و مشروبات اعتیاد پیدا کرده است. یکی از همراهان او به دختری اسم جون کارتر است سعی می کند تا او را از شر اعتیادش نجات دهد و همین موضوع باعث شکل گرفتن روابط عاشقانه ای بین آندو می شود...
همانطور که جنگ بین بهشت و زمین ادامه دارد، دانیائیل نیمه انسان و نیمه فرشته تنها امید بشر در برابر فرشته شیطانی است که می خواهد همه آنها را نابود کند...
فرشته ای به زمین می آید تا روحی که می تواند به جنگی بی انتها در بهشت پایان دهد را بدست بیاورد.تنها یک کشیش سابق و دختری کوچک می توانند او را متوقف کنند...
یک نیروی شیطانی از "فردی کروگر" به عنوان دروازه ای به دنیای واقعی استفاده می کند."نانسی" تلاش می کند این نیروی شیطانی را قبل از وارد شدن به دنیای ما نابود سازد...
وکاس و ناثان اسکات، دو برادر ناتنی، در شهر کوچک و پرهیاهوی تری هیل، کارولینای شمالی، زندگی میکنند. آنها در زمین بسکتبال و در میان دوستانشان با هم رقابت میکنند و گاهی اوقات با هم اختلاف نظر دارند.
دو برادر خون آشام به نام های «استفان» و «دیمن»، که دارای زندگی جاودانه هستند، قرن هاست که میلشان برای نوشیدن خون انسان را مخفی کرده و میان مردم زندگی می کنند. آن ها قبل از اینکه اطرافیان متوجه عدم تغییر سن آن ها شوند، از شهری به شهر دیگر نقل مکان میکنند. اکنون آن دو به شهر ویرجینیا بازگشته اند، همان جایی که به خون آشام تبدیل شدند. استفان پسر شریفی است و خون انسان را به خود ممنوع کرده تا مجبور نباشد کسی را بکشد، اما همواره سعی می کند مراقب اعمال برادر شرورش، دیمن باشد. بعد از آمدن به ویرجینیا، طولی نمی کشد که استفان عاشق یک دختر مدرسه ای بنام «الینا» میشود...