ارتش روبان سرخ (رِد ریبون) زمانی توسط سون گوکو نابود شدهبود. افرادی که روح آن را ادامه میدهند، اندرویدهایی نهایی را خلق کردهاند - گاما ۱ و گاما ۲. با این حال، این دو اندروید خود را ابرقهرمان مینامند و شروع به حمله به پیکولو و گوهان میکنند...
"دوست داشتن یه پسر دیگه اشکالی نداره." تصور خودم در آغوش فردی که دوستش دارم... گمان میکردم که این رویایی دست نیافتنیست. در جزیرهای که مقابل ساحل اوکیناوا قرار داشت، تو جوان بر روی ساحل با یکدیگر ملاقات میکنند. «شون هاشیموتو» پسری همجنسگراست که آرزوی رمان نویس شدن را دارد. «شون» به «میو چیبانا»، به یک دانشآموز غمگین دبیرستانی علاقمند است و شروع به لاس زدن با او میکند. رابطه آنها هر روز قویتر و قویتر میشد، تا اینکه... «میو تاچیبانا» مجبور میشود...
قبل از شروع قسمت اول، ساکورا همه کارتهای جادویی را به شکل جدید درآورد و حالا وقت آن رسیده است که با دوستش شائوران که میخواهد به چین برگردد، خداحافظی کند.
بیروس خدای جنگاوری پس از خواب طولانی دوباره بیدار شده است و می خواهد بر کل جهان مسلط شود گروه دراگون پس از مطلع شدن از این موضوع سعی دارد تا جلوی این اتفاق را بگیرد اما ......
در حالی که یگان W-0 در حال انجام ماموریتی است، لیلا و خدمه باقی مانده در پایگاه، خود را در محاصره نایتمرهای بریتانیایی میبینند. شین هیوگا، با هدایت ورچینگتوریکس، رهبری حمله دشمن را بر عهده دارد. او با غصب مقام استاد اعظم در شوالیههای سنت مایکل، به دنبال نابودی لیلا و یگان W-0 است.
"کنجی کویسو" دانش آموز نابغه ریاضی،کاری را برای تابستان خود در شهر زادگاه عشقش "ناتوسکی" می پذیرد.پس از رسیدن،او متوجه می شود که خانواده اش برای جشن گرفتن تولد نود سالگی مادربزرگ خانواده دور هم جمع شده اند.او باید تظاهر کند نامزد "ناتوسکی" است در حالیکه بر روی یک معادله ریاضی کار می کند و...
زیر حملات دائمی فرشتگان،"نرو" دو خلبان جدید را معرفی می کند،"ماکینامی" اسرارآمیز و "آسوکا" قدرتمند.در همین حین "گندو ایکاری" و "سیل" پروژه ای مخفی را پیش می برند و...
"کریشنا مورتی" یکی از نویسندگان برجسته، دنیا را همانند یک پاندول ساعت می داند که این پاندول در حال نوسان است. اگر " سمت راست" گذشته باشد، "سمت چپ" آینده است و میان این دو زمان "حال" او اعتقاد دارد، هر چیزی که در ذهن ما است، گذشته مرده است، حتی خود فکر هم گذشته است. که داستان این انیمیشن هم مرتبط با این موضوع است.
در حالی که پرندگان غول پیکر در سطح جهان در پرواز اند و وفاداریشان را به "گامرا" ثابت می کنند، در یک روستای کوچک ژاپن، یک زن ژاپنی راه گرفتن انتقامش را پیدا می کند...
پس از پایان داستان کاردکپتور ساکورا، ساکورا کینوموتو با دوستان و دوست پسر جدیدش سیائوران، که به تازگی به شهر تومودا بازگشته است، وارد مقطع راهنمایی میشود. در یک خواب عجیب، چهرهای پنهان را میبیند و بعد از بیدار شدن، متوجه میشود که تمام کارتهای سحرآمیزش خالی و ناتوان شدهاند. برای حل این معما، ساکورا با همراهی دوستان و حافظان خود، کروبروس و یوئه، به دنبال کارتهای شفافی میرود که با کلید و جادوی جدید و قویتری میتوان آنها را گرفت.
ساتسوکی منشیتا و برادر کوچکترش کییچیرو از توکیو به شهر مادرشان برگشتند. زودتر از آن که فکرش را بکنند، فهمیدند که ساختمان قدیمی و رها شده مدرسه ای که نزدیک مدرسه جدیدشان است، پر از شیاطین و ارواح شرور است. در ابتدا، آن ها علاقه ندارند درگیر آن شوند، تا اینکه گربه خانوادگی شان، کایا، توسط یک شیطان دزدیده می شود. برای نجات شهر، ساتسوکی و کییچیرو همراه با دوستان جدیدشان، موموکو، لئو و هاجیمه تشکیل یک تیم می دهند تا با شیاطین مبارزه کنند.
این کمدی غیرمعمول و سورئال، زندگی یک پسر دبیرستانی را روایت میکند که با وجودتلاش های بسیار دوستانش، همچنان توانسته است به شکل عجیب و غریب خوابش ببرد. تاناکا قابلیت خوابیدن در هر موقعیتی را دارد، حتی وسط صحبت کردن!
یامادا یک دختر ۱۵ ساله است که به تازگی به دبیرستان تاکازا آمده است. او به خاطر زیباییش به راحتی قابل تشخیص است هر چند با بدن خود راحت نیست و فکر می کند پایین تنه اش عجیب است. آرزوی اصلی او دوست شدن با ۱۰۰ نفر است هر چند می ترسه که آنها او را به خاطر بدن عجیبش مسخره کنند. او با یکی به نام کسودا تاکاشی اشنا می شود که سعی می کند این مشکل را برای او حل کند. تنها مشکلی که الان مقابل روی یامادا است این است که او هیچ چیز از...
در زمان های دور اژدهایان بر دنیای الف ها، دورف ها، خوناشام ها، آدم کوچولوها و انسان ها فرمانروایی می کردند. در حال حاضر اکثر اژدها ها ناپدید شده اند، پس آن هایی که باقی مانده اند تصمیم می گیرند با هم زندگی کنند و ظاهرشان شبیه انسان می شود. در سال 2019 در توکیو تقریبا زمان صلح است، اما گروهی به اسم 9 در حین تلاششان برای گرفتن فدرت اژدهایان و تغییر دادن دنیا باعث آشوب می شوند. پلیس واحدی از افراد با توانایی های مختلف را برای مقابله با 9 تشکیل می دهد: واحد ویژه تحقیقات جنایی- 7 نفر ویژه (توکونانا) . این افراد توانایی های برای سرکوب انسان های عادی دارند، تا حدی که شایعاتی از شورش علیه آن ها وجود دارد. یک تازه کار، سیجی ناناسوکی، وارد واحد می شود. هر چند که توسط دیگران تمسخر می شود، اما او پرونده های شامل گروه 9 را با ذهن باز خودش حل می کند. آیا او می تواند عدالت را در این شرایط فرساینده پیدا کند؟
یه روز ساکوراکوجی سوار بر اتوبوس آدمایی رو میبینه که زنده زنده با یه آتش آبی رنگ میسوزن و پسری همسن و سال خودش بدون اینکه آسیب ببینه بالاسرشون ایستاده. روز بعد به همون محل برمیگرده اما هیچ اثری از اجساد یا مدارکی دال بر وقوع قتل پیدا نمیکنه غیر از یه آتش کوچک. بعد از اون ساکورا به کلاسش میره و متوجه میشه که اوگامی رِی، دانش آموز انتقالی جدید، که فقط به دست چپش دستکشی سیاهرنگ پوشیده، دقیقا شبیه پسریه که روز قبل دیده بود. اوگامی یه کُد شکن ـه. ظاهرا یه قاتل خونسرده که از آرمان ” چشم در برابر چشم” برای “شر در برابر شر” پیروی میکنه. ساکوراکوجی با اعتقاد به اینکه کشتن درست نیست، سعی میکنه جلوی اوگامی رو بگیره و به قلب یخی اون پسر نفوذ کنه.
محله آکیهابارا محل برگزاری مسابقاتی عجیب است؛ جایی که بازیکنان باید با خون آشام ها مبارزه کنند و با پاره کردن لباس های خون آشام ها، آنها را در معرض نور آفتاب قرار بدهند
تسوتومو ، یک بچه دبیرستانی که مشغول مطالعه برای امتحانات نهایی برای ورود به دبیرستان است ، به مردی برخورد می کند که از شخصی فرار می کند و درگیر تعقیب و گریز می شود. در این تعقیب و گریز به طور تصادفی کشته می شود. خوشبختانه Birdy (یک عامل بین سیاره ای) راهی برای نجات او می یابد ، متأسفانه این به معنای اتصال بدن هایشان است تا یکی شود. بنابراین اکنون او با این افسر همراه می شود تا مجرمان را دستگیر کند و جان مردم را نحات دهد.
دولت ژاپن از لبه فروپاشی مالی توسط صندوق ثروت سلطنتی نجات یافت. با این حال، برای شهروندان آن، زندگی بهبود نیافته و بیکاری، جرم و جنایت، خودکشی و ناامیدی فراگیر است. کیمیمارو که پس از ناپدید شدن پدرش و مرگ مادرش توسط عمه مادری اش بزرگ شده است، یک دانشجوی بورسیهای است که تنها رویایش زندگی پایدار و عادی است. یک روز او با مردی ملاقات میکند که به او مبلغ بزرگی از پول را پیشنهاد میدهد اگر اجازه دهد “آینده” اش به عنوان ضمانت نگه داری شود. از آن به بعد سرنوشت او به طور رادیکال تغییر میکند زیرا وارد حوزهای مرموز به نام منطقه مالی میشود، جایی که باید در مسابقات هفتگی به نام “معاملات” رقابت کند تا پول خود را حفظ کند و از از دست دادن آینده خود جلوگیری کند.
یک متخصص نظامی ۱۷ ساله ایی که برای سازمان مخفی MITHRIL کار می کند و ماموریت یافته تا جدیدترین داوطلب مخفی به نام kaname chidori را محافظت کند. برای انجام این ماموریت ساوساکه باید دشمنانی از گذشته ی خود دست و پنجه نرم کند. و در عین حال با سارقی که زن است مقابله میکند. بدبختانه مشکل ترین قسمت ماموریت ساوساکه فقط محافظت از دوشیزه چیدوری نیست،بلکه او باید همچنین به تجربه ی زندگی یک بچه دبیرستانی عادت کند،چیزی که برای کسی که در میدان نبرد بزرگ شده اصلا کار ساده ایی نیست.
وقتی دروازهی الهی باز شد، دنیای زنده، آسمانها و دنیای زیرین به هم متصل شدند و عصری از هرج و مرج را آغاز کردند که در آن خواستهها و تعارضات به هم برخورد میکنند. برای بازگرداندن نظم، شورای جهانی تشکیل شد. همانطور که صلح برقرار شد، دروازهی الهی به افسانهای شهری تبدیل شد. در آن دنیا، پسران و دخترانی که توسط شورای جهانی مناسب شناخته شدهاند، جمع میشوند. آنها کسانی هستند که با اهداف شخصی خود قصد دارند به دروازه برسند. کسانی که به دروازه میرسند میتوانند دنیا را دوباره بسازند. چه چیزی پشت دروازه است؟ وقتی به در رسیدند، دنیا تغییر خواهد کرد؟ گذشته است که تغییر میکند یا آینده؟
تاکومی فوجیوارا پسر صاحب یک فروشگاه محلی توفو است. تاکومی هر شب توفو را در جادههای کوه آکینا که به ندرت استفاده میشود، با AE86 Sprinter Trueno پدرش (AE86 Corolla GT-APEX) تحویل میدهد. یک شب، تیم مسابقه Akagi RedSuns تیم محلی Akina SpeedStars را به مسابقه ای دعوت می کند. کیسوکه، یکی از رهبران RedSuns، در حالی که از یک تمرین دویدن در کوه آکینا به خانه میرود، با یک دونده مرموز Trueno روبرو میشود و از آنجا که به راحتی در سراشیبی آکینا رد میشود، شوکه میشود. کیسوکه قول داد از AE86 مرموز کوه آکینا انتقام بگیرد...
وقتی که ایچیمارو تتسونوسکه به خاطر دیدن حادثه قتل پدر و مادرش آسیب میبینه، حس انتقام جوییش باعث میشه که قدرت بخواد. در ۱۵ سالگی، تتنسونوسکه برای یکی از اعضای شینگومی شدن قبول میشه. با این حال، مهارت، هوش و احساساتی که جلوی تهدید جامعه و شینسگومی رو بگیره نداره. حتی با پشتیبانی برادرش تاتسونوسکه و دوست جدیدش در شینسگومی، میفهمه که برای عضو یک گروه تاریخی بودن با درد و خون مواجه میشه.
کاتسوکی پسر خودسر و بی باکیه که به همراه دختر زیبایی که در اصل دختر پادشاه شیاطین (ساتان) هست از دنیای جادو و شمشیر به اسم (آریزادو) به دنیای واقعی بر میگرده. سازمانی بین المللی به اسم (بابل) وجود داره که وظیفش محافظت از افرادیه که از دنیاهای دیگه به این دنیا اومدن. اینجاست که داستان و ماجراجویی ها برای محافظت از این دختر شروع میشه.
سال ۱۹۲۸ بعد از میلاد،نیویورک،آمریکا بعد از جنگ جهانی اقتصاد شکوفا شده و البته حضور چیزی تاریک تر و گناهکارانه تر خیلی بیشتر از گذشته احساس می شود،گناهکاران شیطانی.مجدلیه دستور تشکیل گروهی را می دهد تا این نیرو را نابود کنند دو تن از این گروه روزت کریستوفر و و دستیارس چورنو هستند. آنها هر دو عضو سازمانی این چنینی بوده اند هر چند هدف اصلی انان پیدا کردن برادر گمشده روزت،جوشو می باشد.
ساکورای شینیچی فقط آرزوی کمی سکوت و آرامش رو داره. اما اوزاکی هانا سال پایینی پر سروصداش خیال های دیگه ای داره، همه چیزی که میخواد اینه که بره بیرون و با فضولی کردن تو کاراش مسخرش کنه. با کمک جذابیت سرزنده اش و سماجت قابل توجهش، این شاید تنها شروع یک رابطه ی زیبا باشه!
روایت یوتا در حالی که در مدرسه راهنمایی بود از شخصی رنج می برد. هنگامی که وی فارغ التحصیل شد ، سعی کرد این موضوع را فراموش کند اما به طور تصادفی با ریکا قرارداد منعقد کرد و زندگی عادی ناامیدانه خود را مختل کرد.
دایوسکه نیوا در روز تولد ۱۴ سالگیش می خواست که عشقش رو به دختر رویاهاش اعلان کنه ولی موفق نمیشه. اون از بچگی تحت تعلیم پدربزرگش بوده و خیلی چیزا یاد گرفته و از سطح هوشی بالایی برخوردار بود، همچنین یکی از همکلاسی هاش هم مثل خودش از سطح هوشی بالایی برخور داره که ناگهان در شب تولدش تغییر شکل میده و به عنوان «دارک،دزد ارواح» شروع می کنه یه کارهایی که مادر و پدربزرگش به او می گفتن و...