بعد از اینکه فضانورد سام واکر از اولین مأموریت فضایی خود برمیگردد، ناسا برای توانبخشی و آزمایشهای پزشکی او را تحت مراقبت در یک خانه با امنیت بالا قرار میدهد. با این حال، زمانی که اتفاقات نگرانکنندهای در اطراف ملک شروع میشود، او میترسد که چیزی فرازمینی او را تا زمین دنبال کرده باشد.
ماجرا در دل دنیای پرشکوه اروپای قرون وسطی، آنگونه که در نقاشیها ترسیم شده، رخ میدهد. دورایمون و دوستانش به همراه کلر و دوستانش مایلو و چای، قدم به «جهان نقاشی» میگذارند و ماجراجویی بزرگی را شروع میکنند.
دختری تخممرغی عجیب را به روستا میآورد و متوجه میشود که متعلق به یک هیولاست. پس از آن، یک هیولای غولپیکر از دریاچه خارج شده و برای یافتن تخم خود، روستا و ساکنانش را نابود میکند.
کیتیِ آرام و منطقی که از کودکی با بهترین دوستش، دلینیِ وابسته به او، جداییناپذیر بودهاند، برای گفتن خبر ازدواجش، دلینی را به سفری دخترانه میبرد. با این حال، اتفاقات آنطور که انتظار میرفت، پیش نمیروند.
اما، دختر مارتین، برای یافتن حقیقتِ اتفاقی که سی سال پیش برای والدینش رخ داده بود، نگهبان شبانه میشود. ملاقات او با وُرمر، قاتل سریالی، در سلولش، این قاتل را از کما بیرون میآورد و زنجیرهای از حوادث سرنوشتساز را رقم میزند.
یک واسطهی حرفهای که برای برقراری ارتباط مالی میان شرکتهای فاسد و افرادی که آنها را تهدید به افشا میکنند، پاداشهای کلان دریافت میکند، ناگهان قوانین حرفهای خودش را زیر پا میگذارد. این اتفاق زمانی میافتد که یکی از مشتریانش برای حفظ جان خود از او درخواست کمک و حمایت میکند.
هنگامی که جوانی مبتلا به بیماری روانی گمان میبرد شاهد یک ربایش بوده است و پلیس سخنان او را باور نمیکند، از سر ناچاری به همسایهاش که نگهبان بازنشسته و دلگیری است، روی میآورد تا در یافتن زن مفقود شده یاریاش کند.
فیلم داستان زن جوانی را روایت میکند که در جنگ جهانی دوم به روستایی پناه میبرد. او در آنجا متوجه میشود که ستاد فرماندهی هیتلر در نزدیکی آن روستا قرار دارد.
بعد از اینکه یک شرکت فاسد تلاش میکند تا تکنولوژی انقلابی یک دانشمند نابغه را به سلاح تبدیل کند، او برای محافظت از بشریت ناپدید میشود. وقتی شرکت یک نیروی ضربت برای یافتن او میفرستد، بزرگترین اشتباه خود را مرتکب میشوند – آنها مردی را که در تلاش برای دستگیریاش هستند، به سلاح تبدیل میکنند.
در جریان پدیدهی «دلقکهای قاتل» در سال ۲۰۱۶، دکتر مارکز و پارکر درمییابند که منشأ آن یک قاتل سریالی زندانی به نام کین است که در حال جذب پیروان برای یک جنبش آنارشیستی است. پس از فرار کین، آنها باید نقشهی قتل او در هالووین را خنثی کنند.
داستان در مورد یک کارگردان بدلکاری است که روزگاری در اوج بوده، اما حالا با تغییرات صنعت فیلمسازی، در تلاش است تا جایگاه خود را بازیابد. او برای بازگشت دوباره به کار، همه دارایی و اعتبارش را به خطر میاندازد، در حالی که همزمان سعی دارد رابطه از دست رفته خود را با دخترش دوباره ترمیم کند.
یک آدمکش سالخورده که در از بین بردن بدترین افراد جامعه مهارت دارد، با یک شاگرد جوان که مشتاق یادگیری این حرفه است، روبرو میشود. با شکلگیری یک پیوند بعید بین آنها، قاتل کهنهکار در سالهای پایانی زندگی پر از خشونت و عادت خود، هدفی تازه پیدا میکند.
در میان تنشهای موجود بین کره شمالی و جنوبی، یک هلیکوپتر آمریکایی در بخش شمالی کره سقوط میکند. اکنون بازماندگان آن باید با یکدیگر همکاری کنند تا از یک متخصص فناوری غیرنظامی محافظت کرده و بدون کمک نیروهای نظامی ایالات متحده، راهی برای خروج پیدا کنند.
گروه امنیتی "وُلف پَک" به رهبری "لائو دیائو" که در خارج از کشور فعالیت میکند، در یک مأموریت کشف میکند که تروریستهای خارجی به شریانهای حیاتی انرژی چین نفوذ کردهاند.
در آیندهای پادآرمانشهری، مقامات عدهای را مجبور به شرکت در بازیای در محیط واقعیت مجازی میکنند. این شرکتکنندگان در این بازی با دایناسورها به نبرد میپردازند و تا سرحد مرگ با یکدیگر رقابت میکنند.
دو مبلّغ مذهبی پس از مشاهدهٔ یک قتل، فرار میکنند و به کلبهٔ دو آدمکش قراردادی بازنشسته پناه میبرند. آنها موافقت میکنند که به این زنان کمک کنند، اما امنیت آنها تنها با اسلحههای این آدمکشها تضمین میشود.